English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
drag U لایروبی کردن کشش
drag U قلاب
drag U اسباب لایروبی
drag U روی صفحه نشان داده میشود
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U عمل حرکت دستگاه OUSE
drag on <idiom> U دراز کردن
To drag on and on. U بدرازا کشیدن
to drag on or out U کشیدن
to drag on or out U ادامه دادن
drag U کشیده شدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
drag U کاویدن باتورگرفتن
drag U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag U کشاندن
drag U سنگین وبی روح
drag U کشیدن
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U اصطکاک
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag U کشش
drag U پسا
drag U ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag loading U فشار کششی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag mark U محل فشار
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag roll U غلطک کششی
drag strip U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag scraper U اسکریپر مخزنی
drag link U اتصال کششی
drag chain U عایق
drag coefficient U ضریب رانش
drag coefficient U ضریب پسا
drag force U نیروی کششی
drag force U نیروی مقاوم حرکت
drag hook U قلاب کشش
drag hook U قلاب عایق
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag link U عضو کشش
engine drag U مقاومت اصطکاک
induced drag U پسای لازم
induced drag U پسای القاء شده
interference drag U پسای داخلی
total drag U پسای کل
momentum drag U پسای ممنتم
parastic drag U پسای مزاحم
profile drag U پسای مزاحم
profile drag U پسای مقطع پسای نیمرخ
hydraulic drag U کشش ابی
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
wave drag U پسای موج
engine drag U مقاومت مالشی
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag U پسای شکل
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
wire drag U لاروب سیمی
wing drag U پسای بال
star drag U وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
drag chain U زنجیرکشش
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
broom drag U جاروی شن کش
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
cooling drag U پسای ناشی از خنک کردن موتور
main drag <idiom> U مهمترین خیابان شهر
drag axis U محور پسا
drag bar U میله کشش
drag bar U میله اتصال
drag bike U موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag boat U کرجی لاروب
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
drag bracing U بست کاری داخلی
race U ریل لغزنده
race U اسب دوانی
race U سرسره ریل
race U طوقه لغزنده
race U طبق ه
race U قوم
race U طایفه
race U نسل تبار
race U مسابقه
race U نژاد
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U دویدن
race U دوران مسیر
race U دور
race U سینی لغزنده
race U گردش
race course U میدان مسابقه
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U مسابقه سرعت
race U قاب
race U جدار
race U نهر
race U جوی
race U ابراهه
To drag a country into war . U کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
drag chain conveyor U نقاله با زنجیر مقاوم
levelling drag scrapers U اسکریپر تیغه دار
surface friction drag U پسای اصطکاک سطح
lift drag ratio U نسبت برا به پسا
drag one's feet/heels <idiom> U آهسته کار کردن
This caravan will drag on until the last day . <proverb> U این قافله تا به یشر لنگ است .
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
the hu man race U نوع بشر
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
the hu man race U نژادانسان
the black race U نژاد سیاه
tail race U کانال هدایت اب از توربین به خارج
selling race U مسابقه فروش اسب
the human race U نوع بشر
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
the white race U نژادسفید
the white race U نژادابیض
the human race U بشریت
race relations U روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race U بشریت
arms race U مسابقه تسلیحاتی
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
to time a race U وقت مسابقهای را نگاه داشتن
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
tide race U جذر و مد سریع اب دریا
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
rat race U عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
harness race U مسابقه ارابه رانی
he has run his race U دوره
he has run his race U خودراپیموده
he has run his race U است
head race U تنوره اسیاب
head race U کانال هذایت اب به توربین
horse race U مسابقه اسب دوانی
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
front race U پیشتازی
race walking U مسابقه راهپیمایی
race horse U اسب مسابقه
bearing race U جدار یاتاقان
claiming race U مسابقه اسبهای هم قیمت
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
endurance race U مسابقه استقامت
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
figure race U مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
flat race U مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
foot race U مسابقه راهپیمایی
master race U نژاد برتر
match race U مسابقه دو بین دو نفر
race card U برنامه اسب دوانی
race ring U طوقه سرسرهای
race ring U سینی دوار
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
race ring U رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
obstacle race U مسابقه دو با پرش موانع
mill race U اب اسیاب
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
road race U دو ماراتون
relay race U دو امدادی
race ring U رینگ و پایه مسلسل
mill race U جوی اسیاب
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
Slow but sure wins the race. <proverb> U پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
currency depreciation race U تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
Adegenerate ( decadent ) race . U نژاد فاسد
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
weight for age race U مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
to poach a start in race U بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
to poach a start in race U نا بهنگام پیش افتادن
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
slow and steady wins the race U اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com