Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drag loading
U
فشار کششی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag
U
قلاب
drag
U
اسباب لایروبی
drag
U
روی صفحه نشان داده میشود
drag
U
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
عمل حرکت دستگاه OUSE
to drag on or out
U
کشیدن
To drag on and on.
U
بدرازا کشیدن
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
to drag on or out
U
ادامه دادن
drag
U
لایروبی کردن کشش
drag
U
کشیده شدن
drag
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
drag
U
سخت کشیدن لاروبی کردن
drag
U
کاویدن باتورگرفتن
drag
U
سنگین وبی روح
drag
U
کشیدن
drag
U
کشاندن
drag
U
اصطکاک
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
U
کشش
drag
U
پسا
drag
U
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag coefficient
U
ضریب پسا
drag force
U
نیروی کششی
drag hook
U
قلاب کشش
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag line
U
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag link
U
اتصال کششی
drag chain
U
عایق
drag coefficient
U
ضریب رانش
drag chain
U
زنجیرکشش
to drag in a subject
U
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
drag axis
U
محور پسا
drag bar
U
میله کشش
drag bar
U
میله اتصال
drag bike
U
موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag boat
U
کرجی لاروب
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
drag bracing
U
بست کاری داخلی
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag force
U
نیروی مقاوم حرکت
drag link
U
عضو کشش
hydraulic drag
U
کشش ابی
form drag
U
مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag
U
پسای شکل
profile drag
U
پسای مقطع پسای نیمرخ
profile drag
U
پسای مزاحم
induced drag
U
پسای لازم
induced drag
U
پسای القاء شده
interference drag
U
پسای داخلی
parastic drag
U
پسای مزاحم
fiscal drag
U
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
engine drag
U
مقاومت مالشی
engine drag
U
مقاومت اصطکاک
drag mark
U
محل فشار
drag net
U
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag race
U
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag roll
U
غلطک کششی
drag scraper
U
اسکریپر مخزنی
drag strip
U
مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
star drag
U
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
momentum drag
U
پسای ممنتم
total drag
U
پسای کل
main drag
<idiom>
U
مهمترین خیابان شهر
drag hook
U
قلاب عایق
To drag out an affair . To go on and on .
موضوعی را کش دادن
[بدرازا کشاندن]
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
wire drag
U
لاروب سیمی
broom drag
U
جاروی شن کش
wing drag
U
پسای بال
cooling drag
U
پسای ناشی از خنک کردن موتور
wave drag
U
پسای موج
vortex drag
U
پسای جریانهای حلقوی
lift drag ratio
U
نسبت برا به پسا
This caravan will drag on until the last day .
<proverb>
U
این قافله تا به یشر لنگ است .
surface friction drag
U
پسای اصطکاک سطح
drag one's feet/heels
<idiom>
U
آهسته کار کردن
levelling drag scrapers
U
اسکریپر تیغه دار
To drag a country into war .
U
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
drag chain conveyor
U
نقاله با زنجیر مقاوم
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
loading
U
بار گذاری
loading
U
پر کردن سلاح
self loading
U
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
self loading
U
پرشونده خودکار
loading
U
بارگیری
loading
U
بارگذاری
loading
U
بار
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
loading
U
بار محموله
loading
U
بارکنش
loading
U
فرفیت
loading
U
فرفیت بارگیری
loading
U
عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading space
U
فضای قابل بارگیری
point of loading
U
نقطه بارگیری
loading speed
U
سرعت بار گذاری
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
loading time
U
زمان بارگیری
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
loading scale
U
مقیاس بارگیری
muzzle loading
U
سر پر
loading routine
U
روال بارکننده
loading rack
U
سکوی بارگیری
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
loading table
U
جدول بارگیری
pre loading
U
بارگیری اولیه
truck loading
U
سربار کامیون
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
up line loading
U
انتقال یک کپی از یک برنامه
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
loading area
U
قسمتلودینگ
loading dock
U
بارگیریبارانداز
loading door
U
فشاردر
loading bunker
U
بارگیریانبارزغال
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
separate loading
U
مهمات مجزا
separate loading
U
مجزا پرشونده
rate of loading
U
میزان بارگذاری
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
transverse loading
U
بارگذاری روی پایه
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
cross loading
U
تقسیم بارهای هواپیما
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
cycles of loading
U
دورههای بار
density of loading
U
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
diffraction loading
U
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
diffraction loading
U
منتجه فشار
direct loading
U
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
disc loading
U
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
drift loading
U
دهانه
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
base loading
U
بار اولیه
bill of loading
U
بارنامه کشتی
bill of loading
U
جواز کشتی
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
cease loading
U
پر نکنید
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
breech loading
U
ته پر
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading
U
وزن عاملی
loading capacity
U
فرفیت
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
loading chart
U
جدول بارگیری
loading coil
U
پیچک بار افزای
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading duration
U
مدت بار گذاری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading point
U
نقطه بارگیری
loading point
U
نقطه سوارشدن
loading capacity
U
بار گیری
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
horizontal loading
U
کولاس افقی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
indirect loading
U
بارگذاری غیرمستقیم
lane loading
U
سربار خط عبوری
frequency loading
U
بارکنش فرکانسی
loading apron
U
نوار بارگیری
loading bridge
U
پل بارگیری
loading bucket
U
سطل بارگیری
strength under tangential loading
U
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
container-loading bridge
U
پلورودبستههابهکشتی
loading on alternate spans
U
حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
muzzle-loading cannon
U
بارگیریلولهتوپ
manpower loading chart
U
نمودار تخصیص نیروی انسانی
bow loading door
U
درخمشدهمخصوصبار
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
deflection under long term loading
U
خیز ریز بار طویل المدت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com