Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double cone
U
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double cone insulator
U
مقره دو مخروطی
Other Matches
cone
U
مخروطی
cone
U
ساختمان مخروطی
cone
U
شیپور
cone
U
مخروط
right cone
U
مخروط قائم
[ریاضی]
cone
U
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone
U
میوه کاج
cone crusher
U
سنگ شکن مخروطی
cone shape
U
مخروطی
cone shaped
U
مخروطی شکل
cone of dispersion
U
مخروط پراکندگی
cone flower
U
گل ژاپونی
constant of the cone
U
زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
cone crusher
U
سنگ شکن فرفرهای
cone flower
U
گل پنجهزاری
detrital cone
U
مخلوط افکنه واریزهای
cone pulley
U
صفحه مخروطی
cone of dispersion
U
مخروط پراکندگی بسکها
cone of fire
U
مخروط اتش
cone of fire
U
مخروط پراکندگی تیرها
cone of scape
U
مخروط فرضی در اگزوسفر
cone of cypress
U
جوز سرو
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
cone penetrometer
U
مقاومت سنج خاک
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
cone point
U
راس
tail cone
U
دنباله مخروطی
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
cone antenna
U
انتن مخروطی
exhaust cone
U
مخروطی اگزوز
fir cone
U
جوزصنوبر
fir cone
U
چلغوزه
forcing cone
U
مخروط مقاوم
male cone
U
کاجنو
cone mosaic
U
[موزائیک با نقش های زیگزاگ و لوزی]
pyrometric cone
U
گرماسنجمخروطی
alluvial cone
U
مخروط افکنه
female cone
U
میوهکاجماده
oblique cone
U
مخروط اریب
[ریاضی]
nose cone
U
دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
nose cone
U
مخروط دماغه
exit cone
U
خروجیمخروطی
pine cone
میوه کاج
pine cone
U
جوزکلاغ
cone of silence
U
منطقه کور
fusion cone
U
مخروطی اتصال
cone thrust test
U
ازمایش فشار مخروط
hollow cone charge
U
خرج مقعر
cap & cone insulator
U
مقره کاس و گوژ
cone indentation test
U
ازمایش فشار مخروط
hollow cone charge
U
خرج مخروطی
metal cone tube
U
لامپ مخروطی فلزی
sand cone method
U
طریقه جابجایی ماسه
hollow cone charge
U
خرج گود
cone pulley drive
U
محرکه صفحه پلهای
cone type face milling cutter
U
فرز نوع مخروطی
double out
U
081 خارج
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up
U
دولا شدن
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
دولاکردن
double in
U
081 تو
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double p
U
پاروی دوسر
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double-take
U
واکنش دوگانه
double-take
U
یکه خوردن
on the double
U
فرمان بدو رو
double zero
U
صفر2برابر
double-six
U
دوطرفشش
on the double
U
بدو رو
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double
U
مضاعف
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
تاکردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
تصویر قرینه
double
U
دو نفره
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
جفت
double
U
دولا
double
U
دوسر المثنی
double
U
همزاد
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دوبار
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
اندازه دو برابر
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
مضاعف نمودن
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double pica
U
حروف 42 پونط
double taxation
U
مالیات مضاعف
double refraction
U
شکست مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double precision
U
مضاعف
double precision
U
دقت
double poppy
U
گل هزاره
double refraction
U
شکست دوبل
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double pole
U
دو قطبی
double pole
U
با دو قطب
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double sixes
U
جفت شش
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double star
U
دوتایی
double space
U
یک سطر در میان
double star
U
دوگانه
double seam
U
درز دوبل
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double salt
U
ملح مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
double row
U
دوطرفه
double window
U
پنجره دو جداره
double row
U
موتور
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double sixes
U
دو شش
double-digit
<adj.>
U
دو رقمی
double organs
U
اندامهای جفتی
double junction
U
اتصال مضاعف
double integral
U
انتگرال دوبل
double-cross
<idiom>
U
گول زدن
double image
U
تصویر مضاعف
double ignorance
U
جهل مرکب
double frequency
U
فرکانس دوبل
double hyphen
U
این علامت //
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit
U
دوبله
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double helix
U
مارپیچ دوگانه
double header
U
دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double header
U
دوسر
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor
U
دوموتوره
double minimum
U
جفت کمینه
double minded
U
بی ثبات
double minded
U
فریبنده
double minded
U
متلون
double minded
U
دودل
double mind
U
فریبنده
double mind
U
منلون
double mind
U
دردل
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
double line
U
خط مضاعف
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double length
U
طول مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot
U
گره دوبل
double guard
U
دفاع با دو دست
double back
<idiom>
U
برگشتن
double scull
U
پارویدوبله
double ring
U
گوددوبله
with double cream
U
با کرم یا خامه زیاد
double reed
U
نوعیآلتموسیقیدوبله
double plate
U
صفحهیدوبله
double pennant
U
پرچمدوگوش
double handles
U
دستهدوبله
double flat
U
نتسفیددوتایی
double bend
U
پیچدوبله
double-takes
U
واکنش دوگانه
double-takes
U
یکه خوردن
double boiler
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double Dutch
U
طناببازی دوتایی نامفهوم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com