Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disposable camera
U
دوربینبازاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disposable
U
ازدست دادنی
disposable
U
درمعرض
disposable
U
قابل عرضه
disposable
U
مصرف شدنی
disposable
U
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامدقابل استفاده
disposable income
U
درامد قابل تصرف
disposable tableware
U
ظروف یک بار مصرف
disposable income
U
درامد دریافتی
disposable razor
U
تیغتعویضی
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
disposable gas cylinder
U
سیلندرگازمصرفی
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
disposable end item
U
امادمصرفی شدنی
disposable end item
U
اماد یا اقلام قابل انهدام
camera
دوربین
in camera
U
غیر علنی
camera
U
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
cine camera
U
دوربینفیلمبرداری
security camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
underwater camera
U
دوربینزیرآبی
still video camera
U
دوربیننمایشثابت
stereoscopic camera
U
دوربینبرجستهبین
CCTV camera
U
دوربین مدار بسته
view camera
U
دوربیننما
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
disc camera
U
صفحهدوربین
camera viewfinder
U
دوربیننمایاب
camera screw
U
پیچدوربین
camera platform
U
سکویدوربین
observation camera
U
دوربین امنیتی
Polaroid camera
U
نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
security camera
U
دوربین مدار بسته
surveillance camera
U
دوربین مدار بسته
CCTV camera
U
دوربین نظارت
observation camera
U
دوربین نظارت
security camera
U
دوربین نظارت
observation camera
U
دوربین مدار بسته
camera lucida
U
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
surveillance camera
U
دوربین نظارت
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
camera dolly
U
پایهدوربین
box camera
U
دوربین قوطی
sound camera
U
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
sitting in camera
U
جلسه غیر علنی
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
panoramic camera
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
in camera proceedings
U
دادرسی غیر علنی
electron camera
U
دوربین الکترونی
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
color camera
U
دوربین رنگی
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
camera obscura
U
تاریک خانه
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera nadir
U
خط لولای دوربین
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera body
U
بدنهدوربین
camera back
U
قسمتهایپشتیدوربین
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
camera obscura
U
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera-shy
U
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera-shy
U
بیزار از دوربین
camera magazine
U
کاست فیلم دوربین
box camera
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
camera lucida
U
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
air cartographic camera
U
دوربین عکس برداری هوایی
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
camera cycling rate
U
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
camera ready copy
U
کپی اماده تکثیر
camera control area
U
محلتنظیمدوربین
camera platform lock
U
محلقفلدوربینبهپایه
colour television camera
U
صفحهرنگیدوربین
camera control unit
U
مرکزکنترلدوربین
Polaroid0 Land camera
U
دوربینزمینیپولاروید
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
image camera tube
U
لامپ تصویر میانی دوربین
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
camera control technician
U
متخصصفنیکنترلدوربین
single-lens reflex camera
U
دوربینبازتابتکلنزی
lighting/camera control area
U
سطحکنترلدوربینروشنایی
cross section of a reflex camera
U
قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
twin-lens reflex camera
U
لنزدوتاییانعکاسدوربین
single-lens reflex (SLR) camera
U
دوربینتکلنزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com