English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dispersion medium U محیط پاشندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispersion U تفرق
dispersion U اوارگی تجزیه نور
dispersion U انتشار
dispersion U پراکندگی
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
dispersion U پراکندگی تیر
dispersion U پراکندگی منطقه پراکندگی
dispersion U تفرقه گسترش یکان
dispersion U پاشیدگی
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
dispersion U اولیه
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
dispersion U پخش شدگی
dispersion U تجزیه نور
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
center of dispersion U مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
center of dispersion U مرکز پراکندگی
acoustic dispersion U سیستم پخش اکوستیک
acoustic dispersion U پژواک
molecular dispersion U پاشندگی مولکولی
coefficient of dispersion U ضریب پراکندگی
cone of dispersion U مخروط پراکندگی
cone of dispersion U مخروط پراکندگی بسکها
dispersion rectangle U مستطیل پراکندگی
dispersion scale U طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
lateral dispersion U پراکندگی جانبی
longitudinal dispersion U پراکندگی طول
material dispersion U پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
modal dispersion U شکلی از پراکندگی پالس ها
range dispersion U پراکندگی در برد
range dispersion U پراکندگی بردی
rectangle of dispersion U مستطیل پراکندگی گلوله ها
relative dispersion U پراکندگی نسبی
dispersion pattern U مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion pattern U شکل پراکندگی
dispersion of light U تجزیه نور
discriminal dispersion U پراکندگی افتراقی
dispersion coefficient U ضریب پراکندگی
dispersion equation U معادله پاشندگی
dispersion error U اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
dispersion force U نیروی پاشیدگی
dispersion formula U فرمول پاشندگی
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
dispersion error U اشتباه پراکندگی
dispersion of light U پاشیدگی نور
zone of dispersion U منطقه پراکندگی گلوله ها
optical rotatory dispersion U پاشندگی چرخش نوری
medium U رسانه
medium U میانه
medium U حد وسط
medium U وسیله انجام کار
medium U واسطه دلال
medium U معدل
medium U مقدار متوسط
medium U متوسط
medium U محیط کشت
medium U میانجی واسطه
medium U واسطه
medium U وسیله
medium U متوسط معتدل
medium U ملا "
medium U وسط یا میانگین
medium U مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium U رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium U رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium U محیط
medium U میانی
medium U واسط
medium range U وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
medium range U با شعاع عمل متوسط
medium scale U نقشه مقیاس متوسط
medium pacer U توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium scale U در مقیاس متوسط
medium voltage U ولتاژ متوسط
medium steak U استیک متوسط سرخ یا پخته شده
polarization of a medium U قطبش محیط
medium wave U موج متوسط
medium-dry U شرابنهچندانشیرین RO
virgin medium U رسانه بکر
virgin medium U واسطه دست نخورده
transfer medium U رسانه انتقال
medium of exchange U وسیله مبادله
medium of exchange U وسیله داد وستد
medium speed U بیت در ثانیه
medium cloud U ابرهای متوسط
medium artillery U توپخانه متوسط
end of medium U انتهای رسانه
empty medium U رسانه تهی
dispersive medium U محیط پخش
medium term U میان مدت
data medium U رسانه داده ها
data medium U داده رسان
circulating medium U وسیله انتقال قدرت خرید
medium curing U قیرهای محلول کندگیر
medium frequency U بسامد متوسط
medium lampholder U سرپیچ معمولی
medium frequency U فرکانس میانه
medium gravle U شن متوسط
medium frequency motor U موتور با فرکانس میانی
medium pace bowler U توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
iron at medium setting U درجهمیانیدراتو
medium format SLR (6 x 6) U شکلمتوسطSLR
a medium sized car U یک اتومبیل متوسط
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
secondary storage medium U رسانه انباره ثانوی
medium energy particle U ذره میان انرژی
medium term loan U وام میان مدت
medium term forecast U پیش بینی میان مدت
medium carbon steel U فولادباکربن متوسط
medium scale intergration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
medium energy particle U ذره با انرژی متوسط
medium range ballistic missile U موشک بالستیک میان برد
track [on a sound recording medium] U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
track [on a sound recording medium] U تیتر آهنگ
Short medium and long wave موج کوتاه ومتوسط و بلند
medium tension distribution line U خطسیرپخشفشارمتوسط
tumble dry at medium to high temperature U بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] U یونیماک [حمل و نقل]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com