English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
discharge valve U سوپاپ دود
discharge valve U سوپاپ تخلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge U منفصل یااخراج کردن
discharge U تخلیه بار
discharge U رفع اتهام
discharge U پرداخت
discharge U مفاصا تصفیه
discharge U دشارژ
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
discharge U تادیه کردن
discharge U تادیه
discharge U ابراء
discharge U خالی کردن باتری
discharge U خالی کردن گلوله
discharge U تبرئه
discharge U ازاد کردن
discharge U بده
discharge U انفصال ترشح
discharge U ترشح کردن
discharge U اداء کردن
discharge U تخلیه
discharge U خالی کردن
discharge U مرخص کردن
discharge U درکردن
discharge U تخلیه الکتریکی
discharge U برون ریزی
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U مرخص کردن پس دادن
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U گذر حجمی در واحگ زمان
discharge U دبی
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U خارج کردن
discharge without honor U اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge voltage U ولتاژ دشارژ
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electrical discharge U تخلیه برقی
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
sediment discharge U بده جامد
discharge end U محل تخلیه
discharge end U سمت تخلیه
discharge curve U منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge currect U جریان دشارژ
discharge currect U جریان تخلیه
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge cock U شیر تخلیه
discharge chute U سرسره تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge of solids U بده جامد
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge of an obligation U سقوط تعهد
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge hydrograph U منحنی بده
discharge head U سر لوله
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
surging discharge U تخلیه نوشی
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to discharge of an obligation U از دینی مبرا کردن
mutual discharge U مبارات
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
order of discharge U حکم تصفیه
order of discharge U حکم برائت ذمه
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
point discharge U تخلیه نقطهای
spontaneous discharge U شلیک خودانگیخته
undulatory discharge U تخلیه مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
main discharge U تخلیه اصلی
utilizable discharge U بده مفید
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
discharge bay U صفحهشارژنشده
discharge pipe U لولهتخلیه
discharge system U سیستمتخلیه
discharge tube U مجرایتخلیه
flood discharge U بده طغیان
flaming discharge U تخلیه مشتعل
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
general discharge U خاتمه خدمت
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
internal discharge U تخلیه داخلی
residual discharge U تخلیه مانده
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
impulse discharge U تخلیه ضربهای
honorable discharge U ترخیص محترمانه
glow discharge U تخلیه تابنده
glow discharge U تخلیه تابناک
electron discharge U تخلیه الکترونها
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
coefficient of discharge U ضریب جریان
absolute discharge آزادی مطلق
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
anuual discharge U بده سالانه
brush discharge U تخلیه جارویی
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
To dismiss (discharge) someone. U کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
conditional discharge U ازادی مشروط
discharge tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
average discharge U بده میانگین
average discharge U بده متوسط
average available discharge U بده متوسط مفید
average available discharge U بده میانگینی دسترس
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
corona discharge U تخلیه کورونا
corona discharge U تخلیه الکتریکی
corollary discharge U تخلیه تبعی
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
discharge rate [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
xenon discharge lamp U لامپ تخلیهای گزنون
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
discharge rate [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
glow discharge tube U لامپ مشتعل
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
compressor discharge pressure U فشار در قسمت خروجی کمپرسور
mistake while in discharge of duty U خطا در حین انجام وفیفه
maximum flood discharge U بده حداکثرطغیان
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
lightning discharge current U جریان تخلیه
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
abnormal glow discharge U تخلیه تابناک نامتعارف
high rate discharge U تخلیه شدید
variable discharge turbine U توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
high frequency discharge U تخلیه فرکانس بالا
glow discharge lamp U لامپ تخلیه کنتاکتی
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
luminous discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
corona discharge current U جریان تخلیه کورونا
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
To dismiss(sack,discharge)someone. U کسی را جواب کردن
to discharge someone without honor [from the army] U اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
bad conduct discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
valve U والو
valve U بشکل دریچه یا سوپاپ
valve U سرپوش
valve U شیر فلکه
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve U لوله
valve U دریچه خروجی
valve U شیر دریچه
valve U لامپ
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
valve U سوپاپ
valve U شیرفلکه
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
valve U لامپ سوپاپ
y valve U شیر تخلیه روغن
valve U دریچه
valve U شیر صنعتی
valve U شیر
valve U ولو [شیر صنعتی]
valve U در
valve U فلکه [شیر فلکه]
valve U شیر فلکه
safety valve U دریچه اطمینان
safe valve U دریچه ایمنی
valve casing U پوشانندهدریچه
third valve slide U سومیندریچهسرنده
rotary valve U شیر چرخان
throttle valve U شیر فشارشکن
rotary valve U شیر دوار
throttle valve U شیر خفه کننده
safe valve U دریچه اطمینان
throttle valve U ساسات
snifting valve U دریچه
tyre valve U ذریچهلاستیک
safe valve U در رو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com