Perdic | discharge opening | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	discharge opening U	راهگاه تخلیه
	discharge opening U	مجرای تخلیه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	for opening U	برایبازکردن
	the opening U	الفاتحه
	opening U	دهانه
	opening U	شروع
	opening U	گشایش
	opening U	شکافتن دفاع
	opening U	سوراخ
	opening U	افتتاح گشایش
	opening U	سراغاز
	opening U	جای خالی سوراخ
	opening U	چشمه
	genital opening U	دهانهیدستگاهتناسلی
	excretory opening U	مجرایدفع
	delayed opening U	سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
	wall opening U	روزنه دیوار
	the opening chapter U	فاتحه
	the opening chapter U	نخستین فصل
	pulmonary opening U	دهانهدیوی
	opening hours	ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
	opening of negotiations U	افتتاح مذاکرات [معاملات]
	benko opening U	گشایش بنکو
	bird's opening U	گشایش برد
	bishops opening U	گشایش فیل شطرنج
	blocked opening U	در مسدود
	blocked opening U	درگاه بسته
	circuit opening U	حالت قطع مدار
	circuit opening U	حالت مدارباز
	opening time U	زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
	opening night U	شباولیناجراییکقطعههنری
	sokolsky opening U	گشایش لهستانی
	sokolsky opening U	گشایش سوکولسکی
	opening bank U	بانک باز کننده اعتبار
	normal opening U	گشایش نرمال یا فرانسوی
	larsen's opening U	حمله نیمزوویچ
	larsen's opening U	گشایش لارسن
	joke opening U	دفاع مدرن شطرنج
	joke opening U	گشایش مضحک
	his opening remarks U	نخستین گفتههای وی
	joint opening U	دهانه یک درز
	opening leaf U	لنگه واشو
	english opening U	گشایش انگلیسی
	outward opening U	دهانه خارجی
	scotch opening U	گشایش اسکاتلندی
	saragossa opening U	گشایش ساراگوسا
	reti opening U	گشایش رتی شطرنج
	opening capital U	سرمایه اولیه
	ponziani's opening U	گشایش پونتسیانی
	polish opening U	لهستانی
	polish opening U	گشایش
	paris opening U	گشایش پاریس شطرنج
	inverted opening U	گشایش معکوس
	alapin's opening U	گشایش الاپین
	anderssen opening U	گشایش اندرسن
	opening joints U	درز گشایی
	orang utan opening U	گشایش اورانگوتان
	orang utan opening U	گشایش لهستانی
	lock filling opening U	قفلبازکنندهمکش
	fire place opening U	اتشخان اجاق
	gates opening indicator U	شاخص باز شدن دریچه ها
	elasticized leg opening U	کشلبهشورت
	orang utan opening U	گشایش سوکولسکی
	ring opening polymerization U	بسپارش حلقه گشا
	ruy lopez opening U	گشایش روی لوپس
	ring opening reaction U	واکنش حلقه گشا
	queen's pawn opening U	گشایش پیاده وزیر شطرنج
	trimmed opening in a floor U	قیف اشغالرو
	the opening chapter of the quran U	فاتحه الکتاب
	trimmed opening in a floor U	قیف زغالرو
	We have no vacant position ( opening ) in this company . U	دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
	casement window opening inwards U	پنجرهدودر
	bail arm opening mechanism U	ماشینبازکنندهبازویمتحرک
	lock filling and emptying opening U	قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
	discharge U	ترشح کردن
	discharge U	مرخص کردن
	discharge U	درکردن
	discharge U	خالی کردن
	discharge U	تخلیه
	discharge U	شلیک عصبی تخلیه
	discharge U	ازاد کردن
	discharge U	تبرئه
	discharge U	مفاصا تصفیه
	discharge U	انفصال ترشح
	discharge U	اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
	discharge U	برون ریزی
	discharge U	بده
	discharge U	دبی
	discharge U	گذر حجمی در واحگ زمان
	discharge U	خارج کردن
	discharge U	اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
	discharge U	تخلیه الکتریکی
	discharge U	اداء کردن
	discharge U	مرخص کردن پس دادن
	discharge U	پرداخت
	discharge U	رفع اتهام
	discharge U	ادا کردن دین بری الذمه کردن
	discharge U	تادیه کردن
	discharge U	ابراء
	discharge U	اخراج تخلیه الکتریکی
	discharge U	دشارژ
	discharge U	تادیه
	discharge U	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
	discharge U	تخلیه بار
	discharge U	منفصل یااخراج کردن
	discharge U	خالی کردن گلوله
	discharge U	خالی کردن باتری
	discharge tube U	لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
	internal discharge U	تخلیه جزیی داخلی
	internal discharge U	تخلیه داخلی
	rain discharge U	حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
	To dismiss (discharge) someone. U	کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
	total discharge U	تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
	non self maintained discharge U	تخلیه وابسته
	neural discharge U	تخلیه عصبی
	mutual discharge U	مبارات
	lightning discharge U	تخلیه اتمسفری
	deep discharge U	تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
	main discharge U	تخلیه اصلی
	order of discharge U	حکم تصفیه
	residual discharge U	تخلیه مانده
	utilizable discharge U	بده مفید
	undesireable discharge U	اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
	to discharge goods U	کالا را تخلیه کردن
	to discharge a guarantee U	ضمانتی را ازاد کردن
	spontaneous discharge U	شلیک خودانگیخته
	second townsend discharge U	تخلیه دوم تاونزند
	self maintained discharge U	تخلیه ناوابسته
	request for discharge U	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
	to discharge of an obligation U	از دینی مبرا کردن
	order of discharge U	حکم برائت ذمه
	oscillating discharge U	تخلیه مواج
	undulatory discharge U	تخلیه مواج
	discharge tube U	مجرایتخلیه
	point discharge U	تخلیه نقطهای
	discharge system U	سیستمتخلیه
	discharge pipe U	لولهتخلیه
	discharge bay U	صفحهشارژنشده
	surging discharge U	تخلیه نوشی
	conditional discharge U	ازادی مشروط
	discharge hydrograph U	منحنی بده
	discharge nozzle U	فواره تخلیه
	discharge of affect U	برون ریزی هیجانی
	discharge of an obligation U	سقوط تعهد
	discharge of chips U	تخلیه براده ها
	discharge of solids U	بده جامد
	sediment discharge U	بده جامد
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	discharge recorder U	تخلیه نگار
	discharge resistance U	مقاومت تخلیه
	discharge spout U	ناودانه ی تخلیه
	discharge valve U	سوپاپ دود
	discharge valve U	سوپاپ تخلیه
	discharge velocity U	سرعت تخلیه
	discharge voltage U	ولتاژ تخلیه
	discharge voltage U	ولتاژ دشارژ
	discharge without honor U	اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
	discharge head U	سر لوله
	discharge head U	ارتفاع تخلیه
	corollary discharge U	تخلیه تبعی
	corona discharge U	تخلیه الکتریکی
	corona discharge U	تخلیه کورونا
	corona discharge U	تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
	discharge capacity U	فرفیت تخلیه بار
	discharge capacity U	فرفیت تخلیه بارانداز
	discharge chute U	سرسره تخلیه
	discharge cock U	شیر تخلیه
	discharge conveyor U	نوار تخلیه
	discharge currect U	جریان تخلیه
	coefficient of discharge U	ضریب تخلیه
	discharge currect U	جریان دشارژ
	coefficient of discharge U	ضریب جریان
	discharge curve U	منحنی بدههای اندازه گیری شده
	discharge end U	سمت تخلیه
	discharge end U	محل تخلیه
	discharge gate U	دریچه تخلیه
	dishonorable discharge U	اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
	disruptive discharge U	تخلیه جرقهای
	average discharge U	بده میانگین
	honorable discharge U	ترخیص محترمانه
	absolute discharge	آزادی مطلق
	anuual discharge U	بده سالانه
	general discharge U	خاتمه خدمت
	glow discharge U	تخلیه تابناک
	glow discharge U	تخلیه تابنده
	average discharge U	بده متوسط
	average available discharge U	بده میانگینی دسترس
	discharge of contract U	انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
	average available discharge U	بده متوسط مفید
	flood discharge U	بده طغیان
	brush discharge U	تخلیه جارویی
	honorable discharge U	ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
	flood discharge U	بده فزون ابی بده سیل
	electric discharge U	تخلیه الکتریکی
	charge and discharge U	محل بارگیری و باراندازی
	electrical discharge U	تخلیه برقی
	electron discharge U	تخلیه الکترونها
	electrostatic discharge U	تخلیه الکتروستاتیکی
	first townsend discharge U	تخلیه اول تاونزند
	flaming discharge U	تخلیه مشتعل
	implusive discharge U	تخلیه غیر متناوب
	impulse discharge U	تخلیه ضربهای