English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar prediction U کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
prediction U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
prediction U محاسبه
prediction U پیش بینی
prediction U پیشگویی
prediction mechanism U دستگاه محاسب تیر
prediction mechanism U دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
prediction angle U زاویه حرکت پیش بینی شده هدف
prediction angle U زاویه سبقت
differential prediction U پیش بینی افتراقی
failure prediction U پیش بینی خرابی
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
bi directional U که قابل انجام در جهت جلو و عقب است
directional U وابسته به راهنمایی و هدایت
directional U هدایتی
directional U سمتی
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
bi directional U چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
bi directional U انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
multiple differential prediction U پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple absolute prediction U پیش بینی چند متغیری مطلق
directional traverse U پیمایش سمتی
directional stability U پایداری سمتی
directional stability U پایداری جهشی
directional selectivity U گزینندگی جهت دار
directional reciever U گیرنده جهت دار
directional radio U رادیوی جهت دار
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
directional gyroscope U ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
directional antenna U انتن جهت دار
directional transmitter U فرستنده جهت دار
directional switch U کلید جهت دار
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
omni directional aerial آنتنی که در هر راستایی عمل میکند
radar U دستگاه رادار
radar U رادار
radar ranging U تنظیم تیر به وسیله رادار
radar ranging U میدان رادار
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
radar scope U صفحه رادار
warning radar U رادار هشدار دهنده
radar quardship U دیدبانی بارادار
radar quardship U نگهبانی رادار
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar operator U متصدی رادار
radar network U شبکه ی رادار
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
radar measurement U اندازه گیری رادار
radar scope U صفحه دید رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
radar mast U دکلرادار
surveillance radar U رادار مراقبتی
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
search radar U رادار تجسسی
radar reflector U انعکاسرادار
radar unit U مرکزرادار
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
surveillance radar U رادار تجسس هدف
weather radar U رادارآبوهوا
radar trap U وسیلهسرعتسنجموتور
radar trapping U اختلال رادار
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar trace U علامت رادار
radar silence U سکوت راداری
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
radar screen U indicator position plain :syn display radar
radar man U متصدی رادار
acquisition radar U رادار هدفیابی
radar beam U پرتو رادار
radar beacon U راهنمای رادار
radar beacon U برج مراقبت رادار
radar beacon U برج دیدبانی رادار
radar antenna U انتن دار
radar altitude U ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar alimeter U فرازیاب رادار
doppler radar U رادار دوپلر
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar U رادار داپلر
aerial radar U رادار هوایی
acquisition radar U رادار اکتشاف هدف
acquisition radar U رادار هدفیاب
radar boresight U محوریابی رادار
radar boresight U تطابق خط دید رادار
radar clutter U منطقه کور رادار
radar location U موقعیت رادار
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar installation U تاسیسات رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
radar equipment U تجهیزات رادار
radar engineering U مهندسی رادار
radar echo U علایم روی صفحه رادار
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar danning U ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radar countermeasures U پیش گیریهای ضد رادار
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
surface surveillance radar U رادارمراقبسطحی
target detection radar U رادارحمایتکنندههدف
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
air search radar U رادارردیابهوایی
air control radar U رادارکنترلهوایی
fire control radar U رادار کنترل اتش
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
sidelooking airborne radar U رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
radar range mark U فاصله یاب راداری
sidelooking airborne radar U رادارجانبی
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
battery integration end radar display U equipment
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com