English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
direct access method U روش دستیابی مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
basic direct access method U روش دستیابی مستقیم اساسی
Other Matches
direct access U دسترسی مستقیم به اطلاعات
direct access U دستیابی مستقیم
direct access U دسترسی مستقیم
direct access U دستیابی مسقیم
access method U روش دستیابی
direct memory access U دستیابی مستقیم به حافظه
direct access processing U پردازش به روش دستیابی مستقیم
sequential access method U روش دستیابی ترتیبی
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
queued access method U روش دستیابی صفی
basic access method U روش دستیابی اصلی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct memory access channel U کانال دستیابی مستقیم به حافظه
direct potentiometric method U روش پتانسیل سنجی مستقیم
indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
queued sequential access method U روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
virtual storage access method U روش دستیابی انباره مجازی
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
queued indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
access U کومکی
access U دستیابی
access well U چاه دستیابی
access U در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
access U دسترسی
access U تقرب به خدا
access U دسترسی یا مجال مقاربت
access U ورودی
access U اضافی
I have no access to anywhere . U دستم از همه جا کوتاه است
access U دسترسی
access U درگاه
access مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
access U اصابت
access U بروز مرض حمله
access U الحاق اضافه
access U مدخل
immediate access U دستیابی صریح
non access U عدم دسترسی
access U دست یابی
access U دسترس
access U دسترسی راه
access U تقریب
access U اجازه دخول
access U راه دسترس
access U افزایش
access U وسیله حصول
direct U مستقیم راست راهنمایی کردن
direct U راسته
direct U اداره کردن
direct U دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
direct U مدیریت یا سازمان دهی
direct U مستقیم یابدون شریک سوم
direct U رهبری کردن
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct <adj.> U بلافاصله
direct U دستور دادن دستورالعمل دادن
direct <adj.> U مستقیم
direct U : دستور دادن
direct U امرکردن
direct U اداره کردن هدایت کردن
direct U نظارت کردن
direct <adj.> U بدون واسطه
direct U : مستقیم معطوف داشتن
direct U متوجه ساختن
direct U قراول رفتن
direct U هدایت کردن
direct <adj.> U دست اول
rapid access U با دستیابی سریع
limited access U دراری محدودیت مدارک محدود
limited access U محدود
To deprive someone of access. U دست کسی را کوتاه کردن
multiple access U دستیابی چندگانه
access structures U ساختمان های قابل عبور و مرور
keyed access U دستیابی کلیدی
parallel access U با دست یابی موازی
parallel access U دستیابی موازی
access duct U مجرای دسترسی
fast access U با دستیابی سریع
access procedures U روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
access road U جاده دسترسی
immediate access storage U storage main
access road U راه دسترسی
access road U راه دستیابی راه کمکی
access road U راه اتصالی
access structures U ساختمانهای عبور و مرور
access time U زمان دستیابی
access time U زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
access time U زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی
instantaneous access U زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
access point U نقطه فرود
channel access U دستیابی کانال
sequential access U دستیابی ترتیبی
serial access U دستیابی نوبتی
serial access U دستیابی سری
random access U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
random access U رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
random access U توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
random access U دستیابی مستقیم
semirandom access U دستیابی نیمه تصادفی
remote access U دستیلبی از دور
remote access U دستیابی از راه دور
selective access U دستیابی گزیده
sequential access U رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential access U صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
no access for wheelchairs U عبورویلچیرممنوع
access window U مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
access shaft مدخل استوانه ای
control of access ایین ورودی ها
access door U درورودی
quick access U با دست یابی تند
random access U دستیابی تصادفی
deny access U جلوگیری از دستیابی به یک مدار یا سیستم به دلیل حجم کار بالا یا امنیتی
sequential access U و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
random access U دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
sequential access U روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
random access U قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
serial access U دستیابی پیاپی
access point U نقطه دستیابی
access control U کنترل دستیابی
access code U رمز دسترسی
access balcony U ایوان
access code کد دسترسی
access code U کد دستیابی
access code U رمز دستیابی
access point U نقطه دسترس
access arm U بازوی دستیابی
access arm U بازوی دسترسی
access control U بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد
access control U وسیله امنیتی
access panel U پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
access hole U شکاف دستیابی
access gallery U دالان دستیابی
access gallery U راه رو دستیابی
access control U که فقط به کاربران خاص اجازه میدهد از سیستم کامپیوتر استفاده کنند یا فایلها را بخوانند
access point U نقطه اتصال خط به قوس
access mode U باب دستیابی
direct damage U ضرر مستقیم
direct objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
direct objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
direct objects U نماش داده می شوند
direct coupling U کوپلینگ مستقیم
direct coupled U مستقیما جفت شده
direct objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
direct coupling U جفتگری مستقیم
direct objects U فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
direct objects U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
direct fire U هدایت کردن اتش روانه کردن اتش
direct fire U تیر مستقیم
direct fire U اتش مستقیم
direct file U پرونده مستقیم
direct file U فایل مستقیم
direct objects U زبان برنامه پس از ترجمه
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct exchange U تعویض باداغی
direct dye U رنگینه مستقیم
direct cost U هزینه مستقیم
direct control U کنترل مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
direct addressing U ادرس دهی مستقیم
direct address آدرس مستقیم
direct address U نشانی مستقیم
direct action U مکانیسم عمل مستقیم درماسوره ها
direct object U مفعول مستقیم
direct object U مفعول بیواسطه
direct aggression U پرخاشگری مستقیم
direct objects U OPERAND
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
direct objects U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct objects U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
direct casting U ریخته گری مستقیم
direct objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct analysis U تحلیل رهنمودی
direct addressing U نشان دهی مستقیم
direct object U مفعول صریح
direct objects U شی ء
direct objects U مورد
direct objects U اعتراض داشتن
direct objects U اعتراض کردن
direct objects U دلیل اوردن
draw direct U مستقیماگ روی صحنه ونه روی بافر حافظه
direct objects U مقصود
direct objects U موضوع منظره
direct objects U هدف
direct objects U مفعول
direct objects U کالا اعتراض کردن
direct objects U مخالفت کردن
direct objects U شیئی
direct objects U موضوع
direct therapy U درمان رهنمودی
direct support U پشتیبانی مستقیم کردن
direct objects U چیز ماده خارجی
direct laying U روانه کردن مستقیم
direct labour U دستمزد مستقیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com