English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
development policy U سیاست توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti development policy U سیاست ضد توسعه
Other Matches
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development U گسترش
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development U رشد
development U ایجاد
development U فهور
development U ترقی نمو
development U بسط
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development U رشد پیشرفت
development U توسعه
development U پیشرفت
well development U توسعه و شستشوی چاه
under development U دردست توسعه
self development U پیشرفت نفس خود پیش برد
self development U توسعه نفس
development U تکامل یافتن
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
uneven development U توسعه نامتوازن
historical development U توسعه تاریخی
eco development U بوم گسترد
force development U برنامه تشکیل یکانها
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
historical development U سیر تاریخی
eco development U بوم گسترش
flank development U گسترش جناحی
ecosystem development U گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
development tools U ابزار توسعه
economic development U توسعه اقتصادی
development cost U هزینه توسعه در تولیدمحصول
curriculum development U برنامه ریزی درسی
development bank U بانک توسعه
development budget U بودجه عمرانی
development countries U کشورهای قابل توسعه
development order U دستور ساخت اماد
development order U دستوربهبود اماد
development plan U برنامه توسعه
development plan U طرح گسترش
development plan U طرح ارایش زمین
development planning U برنامه ریزی توسعه
development system U سیستم توسعه یافته
development time U زمان توسعه
cultural development U توسعه فرهنگی
internal development U رشد داخلی
internal development U توسعه داخلی
regional development U توسعه ناحیهای
research and development U تحقیق و توسعه
research and development U تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
rural development U توسعه روستائی
sexual development U رشد جنسی
social development U توسعه اجتماعی
software development U توسعه نرم افزاری
technical development U توسعه فنی
top down development U توسعه از بالا به پایین
housing development U محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
regional development U توسعه منطقهای
recent development U فهورتازه
recent development U بسط جدید
inward looking development policies U سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
inward looking development policies U درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
land development U احیای اراضی
manpower development U پرورش نیروی انسانی
mental development U رشد ذهنی
motor development U رشد حرکتی
pattern of development U الگوی توسعه
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
phasess of development U مراحل توسعه
pole of development U قطب توسعه
recent development U بسط تازه
design development U آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
child development U رشد کودک
base development U ساختن پایگاه
bank development U گسترش شبکه بانکی
base development U تهیه پایگاه
combat development U توسعه رزمی
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
microcomputer development system U سیستم توسعه ریزکامپیوتر
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
program development tools U ابزار توسعه برنامه
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
spike [in a curve/development etc.] U پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
lincoln oseretsky development scale U رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
bayley scale of infant development U مقیاس بیلی برای رشدکودکان
policy U تدبیر
policy U خط مشی
policy U اداره یاحکومت کردن
policy U مصلحت اندیشی
policy U مسلک سیاست
policy U رویه
policy U خط مشی روش
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U بیمه نامه
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy U کاردانی
policy U خط مشی سیاستمداری
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U سیاست
policy makers U سیاست گذاران
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication U کابرد سیاستی
policy holder U دارنده بیمه نامه
policy holder U دارنده بیمه
policy objectives U اهداف سیاستی
policy objectives U اهداف موردنظر
policy options U انتخابهای مورد نظر
public policy U سیاست عمومی
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
policy options U انتخابهای سیاستی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy of contianment U سیاست تحدیدی
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
tax policy U سیاست مالیاتی
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
wagering policy U بیمه قماری
endowment policy U بیمهی عمر
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
to u. a policy of insurance U سند بیمه
social policy U سیاست اجتماعی
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
stop go policy U سیاست تثبیت
stop go policy U توسعه
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
the policy of the government U سیاست دولت
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy U بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
commercial policy U سیاست بازرگانی
fiscal policy U سیاست مالیاتی
floating policy U بیمه نامه متغیر
foreign policy U سیاست خارجی
blanket policy U بیمه نامه کلی
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
income policy U سیاست درامدی
income policy U سیاست مربوط به درامدها
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
fiscal policy U سیاست مالی
financial policy U سیاست مالی
budgetary policy U سیاست بودجهای
blanket policy U بیمه نامه جامع
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
health policy U سیاست بهداشتی
the policy of the government U رویه دولت
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
economic policy U سیاست اقتصادی
employment policy U سیاست اشتغال
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
evacuation policy U خط مشی اخراجات پزشکی
expansionary policy U سیاست انبساطی
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
mixed policy U بیمه نامه مختلط
national policy U خط مشی ملی
national policy U سیاست ملی
open policy U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
monetary policy U سیاست پولی
policy-making U سیاست گذاری
ostrich policy U سیاست خود فریبی
outward looking policy U سیاست برون نگر
insurance policy U بیمه نامه
policy dilemma U معمای سیاستی
policy making U سیاست گذاری
insurance policy U قرارداد بیمه
ostrich policy U رویه کبک
insurance policy U سند بیمه
policy book U کتاب روشها
policy book U پرونده خط مشیها
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
decision making policy U سیاست تصمیم گیری
scorched-earth policy U نابودکردنوازبینبردن
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com