English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
destructive competition U رقابت مخرب
destructive competition U رقابت زیان اور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
destructive U ویرانگر
non destructive U ازمایش غیر تجربی
destructive U مخرب
destructive cursor U عمل خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پاک میشود
destructive cursor U نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد
destructive cursor U نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
destructive distillation U تقطیر تخریبی
destructive read U خواندن مخرب
destructive read out U بازخوانی مخرب
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
destructive addition U عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
non destructive cursor U مجموعه بررسی ها که روی یک قطعه بدون آسیب دیدن انجام شود
non destructive cursor U صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
non destructive cursor U نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
non destructive inspection U بازرسی غیر مخرب
destructive operation U عملیات مخرب
competition U مسابقه
competition U رقابت
competition U همچشمی
competition U هم چشمی
competition U همکاری
competition U رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
competition U بازار ازاد
competition U رقابت
competition U مسابقه
competition U هم چشمی سبقت جویی
competition U هم اوری
competition U سبقت جوئی
perfect competition U رقابت کامل
pure competition U رقابت خالص
pure competition U رقابت محض
pure competition U رقابت کامل
theoretical competition U رقابت نظری
theoretical competition U رقابت فرضی
to show somebody up [in a competition] U از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
competition conditions U شرایط رقابت
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
workable competition U رقابت عملی
unfair competition U رقابت ناعادلانه
partial competition U رقابت جزئی
nonprice competition U رقابت غیر قیمتی
fair competition U رقابت منصفانه
fair competition U رقابت عادلانه
knockout competition U مسابقههای حذفی
competition rules U قوانین رقابت
competition cost U هزینههای رقابتی
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
atomistic competition U رقابت ذرهای
free competition U رقابت ازاد
interscholastic competition U مسابقه اموزشگاه ها
monopolistic competition U رقابت انحصاری
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
natural competition U رقابت طبیعی
imperfect competition U رقابت ناقص
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
competition oriented pricing U قیمت گذاری رقابت امیز
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
cut throat competition U رقابت بیرحمانه
cut throat competition U رقابت ادمکشانه
evils of imperfect competition U مضار رقابت ناقص
The results of the competition were announced . U نتایج مسابقه اعلام شد
perfecting bail competition U رقابت کامل
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com