Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
depth charges
U
خرج عمیق
depth charges
U
خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges
U
بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charges
U
بار کردن
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
اتهام
charges
U
حمله به حریف
charges
U
بدهکار کردن
charges
U
شارژ کردن شارژ
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
U
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges
U
محفظهای
charges
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges
U
خطای حمله
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges
U
زیربار کشیدن
charges
U
عهده دارکردن
charges
U
گماشتن
charges
U
بار مسئولیت
charges
U
وزن
charges
U
هزینه
charges
U
تصدی
charges
U
حمله اتهام
charges
U
عهده داری
charges
U
متهم ساختن
charges
U
مطالبه بها
charges
U
بار
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges
U
پر کردن
charges
U
خرج منفجره
charges
U
خرج
charges
U
متهم کردن
charges
U
پرکردن
charges
U
موردحمایت
charges
U
بار الکتریکی
deferred charges
U
هزینههای انتقالی
deferred charges
U
پیش پرداخت هزینه
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
additional charges
U
اتهامات اضافی
additional charges
U
خرجهای اضافی
collection charges
U
هزینه وصول
bank charges
U
هزینههای بانکی
bank charges
U
bank
capital charges
U
هزینههای سرمایه
charges prepaid
U
هزینه پیش پرداخت شده
charges collect
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
flashless charges
U
خرج بی شعله
flashless charges
U
خرج کم کننده شعله
free of all charges
U
بدون هیچگونه مخارج
to press charges against someone
U
ازکسی قانونی شکایت کردن
[کسی را متهم کردن]
examples of charges
U
نشانههاینظامی
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
transport charges
U
کرایه
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
repulsion of charges
U
نیروی دافعه بارها
pilot charges
U
هزینههای راهنما
overhead charges
U
هزینه ثابت عمومی
handling charges
U
هزینههای جابجایی کالا
freight charges
U
مخارج حمل
freight charges
U
هزینههای حمل
Find demolition charges to
U
قوطی مواد منفجره همه منظوره
depth
U
انتهای پرز
mean depth
U
عمق متوسط
mean depth
U
ژرفای میانگین
depth
U
بازیگر سرنوشت ساز
depth
U
ارتفاع
depth
U
گودی
depth
U
قعر
depth
U
عمق فرش
to be out of one's depth
U
از توانایی و یا مهارت
[کسی]
خارج بودن
in-depth
U
ژرفکاوانه
in-depth
U
ژرف پژوهانه
in-depth
U
ژرف پژوه
in-depth
U
دقیق و عمیق
depth
U
ژرفا
depth
U
عمق
depth
U
قعر گودی
in-depth
U
ژرفکاو
case depth
U
عمق مین
sphere depth
U
عمق کره ابی
effective depth
U
ارتفاع مفید
periscope depth
U
پیرابین ژرفا
periscope depth
U
ژرفای پیرابینی
depth contour
U
تک ژرفا
depth contour
U
پربند عمق
layer depth
U
که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer depth
U
عمق لایه اول اب دریا
keel depth
U
عمق ابخور ناو
depth of penetration
U
عمق نفوذ
depth curve
U
منحنیهای نمایش عمق اب
depth bomb
U
بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb
U
بمب زیرابی
depth analysis
U
تحلیل عمقی
average depth
U
عمق متوسط
critical depth
U
عمق بحرانی
defense in depth
U
پدافند در عمق
depth charge
U
خرج عمیق
depth charge
U
خرج زیرابی بمب زیرابی
It is over my head . It is out of my depth .
U
از فهم ودرک من خارج است
depth charge
U
بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
depth stop
U
توقفعمیق
depth scale
U
مقیاسعمیق
depth of focus
U
نقطهعمیقکانون
depth adjustment
تنظیم عمیق
defense in depth
U
دفاع در عمق
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
depth finder
U
ژرفایاب
depth gage
U
عمق سنج
depth harden
U
سخت کردن
depth of winter
U
چله زمستان
depth of tooth
U
ارتفاع دندانه
depth measurement
U
سنجش گودی
depth of indentation
U
عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
depth of foundation
U
گودی پی
depth of foundation
U
عمق پی
depth of face
U
ریشه
depth of excavation
U
ژرفای گود
depth of draw
U
عمق کشش
depth of cut
U
عمق برش
depth of case
U
عمق سختی
depth of hole
U
عمق سوراخ
depth of borehole
U
عمق سوراخ
depth psychology
U
تجزیه و تحلیل روانی
depth perception
U
ادراک عمق
depth interview
U
مصاحبه عمقی
depth varies
U
عمق تغییرات
depth therapy
U
درمان عمقی
depth quening
U
سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
flange depth
U
ارتفاع لبه
depth psychology
U
روانشناسی عمقی
flange depth
U
عمق لبه
flange depth
U
عمق بال
depth psychology
U
روانکاوی
depth measurement
U
اندازه گیری عمق
depth of drill hole
U
عمق سوراخ مته شده
echo depth sounder
U
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
dial depth gage
U
عمق سنج مدرج
depth-of-field scale
U
مقیاسنمایشگرعمیق
Defined depth finder
U
تعریف عمق یاب
depth-adjustment mechanism
طرز کار تنظیم عمیق
depth of hardening zone
U
عمق سختی
depth of hardening zone
U
عمق ناحیه سخت گردانی
depth charge armor
U
روکش بمب زیرابی
sonic depth finder
U
ژرفایاب صوتی
depth charge armor
U
حفاظ بمب زیرابی
depth of abutting gap faces
U
ارتفاع شکاف
depth-of-field preview button
U
زمینهدکمهعقببر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com