Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deck of a bridge
U
صفحه پل
deck of a bridge
U
کف پل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bridge deck
U
بدنه پل
deck arch bridge
U
پلمنحنی
Other Matches
deck
U
عرشه ناو
deck
U
پل کشتی
deck
U
عرشه
deck
U
عبورگاه
deck
U
: اراستن زینت کردن
deck
U
دستینه دسته
deck
U
یکدسته ورق
deck
U
پوشاندن
deck
U
سکوی جلوی تانک
deck
U
سکوی موتور
under deck
U
زیر عرشه
the deck was a
U
عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
well deck
U
عرشه بارگیری
deck
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
deck
U
درایو نوار مغناطیسی
deck
U
مقر
deck
U
کف سطح
deck
U
عرشه کشتی
on deck
U
روی عرشه
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
on the deck
U
در روی عرشه
on the deck
U
روی عرشه ناو
on the deck
U
پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
well deck
U
پل فرورفته
well deck
U
پل بارگیری
on deck
U
دونده منتظر نوبت
deck
U
: عرشه
deck
U
عرشه دار کردن
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
deck gang
U
ملوان پل کشتی
deck gang
U
ملوان
deck log
U
دفتر وقایع دریانوردی
deck log
U
دفتر وقایع ناو
deck head
U
سقف
card deck
U
دستینه کارت
deck load
U
فرفیت عرشه
deck house
U
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
deck load
U
وسایل روی پل کشتی
deck department
U
قسمت اداری ناو
deck cargo
U
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
deck board
U
کف یا رویه پالت حمل مهمات
deck board
U
کف پالت
deck alert
U
حالت اماده باش در روی عرشه
deck alert
U
اماده باش عرشه
upper deck
U
پل بالایی
datum deck
U
پل مبنا
weather deck
U
عرشه بدون سقف کشتی
weather deck
U
عرشه باز
weather deck
U
پل باز
card deck
U
دسته کارت
deck cargo
U
بار روی عرشه
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
deck pads
U
زیرپایی
deck pads
U
پادری عرشه ناو
deck plan
U
صفحه پل کشتی
hangar deck
U
پل اشیانه
hurricane deck
U
عرشه سبک فوقانی کشتی
quarter deck
U
پاشنه
protective deck
U
پل حفافتی نا
protective deck
U
پل زره پوش ناو
poop deck
U
بالاترین پل پاشنه
poop deck
U
عرشه کوچک فوقانی کشتی
pin deck
U
قسمت زیر میلههای بولینگ
orlop deck
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
lower deck
U
پل پایینی
main deck
U
عرشه اصلی ناو
main deck
U
پل اصلی
officer of the deck
U
افسر نگهبان عرشه ناو
half deck
U
پل فرعی
half deck
U
نیمه پل
gallery deck
U
پل تشریفات
deck plan
U
افق پل کشتی
deck seamanship
U
ملوان پل کشتی
deck spillway
U
تاوه سرریزان
deck switch
U
کلید گروهی
double deck
U
دوطبقه دوعرشه
twin deck
U
پل دو طبقه ناو
flighty deck
U
اطاق پرواز
tank deck
U
شاسی تانک
flush deck
U
پل سرتاسری
sun deck
U
ایوان افتابگیر
sun deck
U
عرشه افتاب گیر کشتی
splinter deck
U
پل زره پوش ناو
middle deck
U
پل میانی
freeboard deck
U
عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
object deck
U
دسته کارت مقصود
on-deck circle
U
دررویدایره
tape deck
U
نوارچرخان
deck crane
U
بالابرعرشه
landing deck
U
غرشهفرود
binary deck
U
دستینه دودویی
observation deck
U
میزمشاهدات
pectoral deck
U
دکسینهای
tape deck
U
نوار چرخان
tape deck
U
نوار ران
quarter-deck
U
ربععرشه
top deck
U
سرورق
hit the deck
<idiom>
U
از خواب بیدار شدن
car deck
U
محلپارککردنماشین
deck hands
U
ملوان ساده
promenade deck
U
عرشهتفریحی
flight deck
U
عرشه پرواز
deck hand
U
ملوان ساده
deck hand
U
جاشو
flight deck
U
عرشه ناو هواپیمابر
deck hands
U
جاشو
flight deck
U
پل پرواز
control deck
U
کنترلعرشه
bottom deck
U
کفسطح
magnetic tape deck
U
بسته نوار مغناطیسی
flat deck dam
U
سد با پشت بند
cassette tape deck
U
پوششنوارکاست
deck landing aid
U
کمکهای فرود
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
wash deck hose
U
لوله شستشوی پل ناو
helicopter flight deck
U
عرشهپروازهلیکوپتر
flat slab deck dam
U
سد پشت بند تخت
crossover cargo deck line
U
خطعرضیباراندازعرشه
bridge
U
پل زدن
bridge
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
U
پل
bridge
U
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
U
پل ساختن
bridge
U
بازی ورق
bridge
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge
U
برامدگی بینی
bridge
U
اتصال دادن
bridge
U
جسر
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
bridge
U
پل فرماندهی
bridge
U
compassplatform : syn
natural bridge
U
پل طبیعی
navigating bridge
U
پل ناوبری
ribbon bridge
U
پل تاشونده
spar bridge
U
پل ساخته شده ازگرده چوب
movable bridge
U
پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge
U
پل بازشو
salt bridge
U
پل نمک
pontoon bridge
U
پل شناور قایقی
road bridge
U
پل خیابان
pontoon bridge
U
پل موقت
oxygen bridge
U
پل اکسیژنی
operating bridge
U
پل کارگاهی
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
railway bridge
U
پل راه اهن
railroad bridge
U
پل راه اهن
ribbon bridge
U
پل کرکرهای
rise of a bridge
U
خیز طاق پل
road bridge
U
پل راه
road bridge
U
راه پل
signal bridge
U
پل مخابره ناو
wien bridge
U
پل وین
through arch bridge
U
پلکمانسراسری
transporter bridge
U
پلانتقال
treble bridge
U
پلصدایزیر
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
U
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
water under the bridge
<idiom>
U
همه چیز عوض شده
bridge loan
U
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bridge finance
U
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
wheatstone bridge
U
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
portal bridge
U
پلدروازهای
weigh bridge
U
قپان تخت قنطار کش
weatstone bridge
U
پل ویتستن
arch bridge
U
پلقوسدار
bass bridge
U
پایهباس
beam bridge
U
پلمیلهای
bridge assembly
U
برآمدگیسیمها
bridge of nose
U
برآمدگیبینی
compass bridge
U
قطبنمایعرشهکشتی
lift bridge
U
پلبالارو
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
truss bridge
U
پل خرپایی
truss bridge
U
پل با تیر مشبک
swing bridge
U
پل نوسان دار
swing bridge
U
پل گردان
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge
U
پل الواری
slab bridge
U
پل تاوه
slab bridge
U
پل دالو
skew bridge
U
پل کج
cross that bridge when you come to it
<idiom>
U
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
truss bridge
U
پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge
U
پل پایه خرپایی
treadway bridge
U
پل دوخطه
treadway bridge
U
پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge
U
چشمه یا دهانه پل
the pier of a bridge
U
پایه پل
lattic-bridge
U
پل نرده ای
the instability of a bridge
U
نا استواری پل
lattic-bridge
U
تیر حمال مشبک
signal bridge
U
پل مخابرات ناو
movable bridge
U
پل متحرک
cantilever bridge
U
پایه پل
cantilever bridge
U
ستون پل
cantilever bridge
U
پل معلق
canal bridge
U
پل کیالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com