Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
debt collection for realisation
U
property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
realisation
[British E]
[of something]
U
واریزحساب
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
U
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
U
تصفیه شرکت
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
collection
U
وصول
collection
U
گرداوری گرداورد
collection
U
کلکسیون
collection
U
اجتماع مجموعه
collection
U
دریافت
collection
U
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collection
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
collection
U
جمع اوری
collection
U
جمع اوری اخبار
collection
U
جمع اوری کردن
collection
U
ایستگاهی که دادههای جمع شده را به نقط ه مرکزی ارسال میکند.
collection
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
collection plan
U
طرح جمع اوری
collection agency
U
عامل جمع اوری اخبار
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
clean collection
U
وصولی ساده
data collection
U
جمع اوری داده ها
collection charge
U
هزینه وصول
collection charge
U
هزینه وصول مطالبات
collection charges
U
هزینه وصول
collection fee
U
هزینه وصول
collection of goods
U
دریافت کالا
collection order
U
دستور وصول
collection plan
U
طرح جمع اوری اخبار
collection of premiums
U
وصول اضافه ارزش سهام
deposit collection
U
جمع اوری سرمایه
deposit collection
U
جمع اوری کردن زباله ها
intelligence collection
U
طرح جمع اوری اطلاعات
What are the collection procedures for ...?
U
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
tax collection
U
جمع اوری مالیات
intelligence collection
U
جمع اوری اطلاعات
garbage collection
U
پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل
garbage collection
U
زباله روبی
fate of a collection
U
وضعیت طلب
dust collection
U
غبارگیری
dust collection
U
گردگیری
documentary collection
U
وصولی اسناد
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
cash collection voucher
U
سندپرداخت غرامت نقدی
data collection system
U
سیستم جمع اوری داده ها
cash collection voucher
U
سند پرداخت نقدی
industrial data collection device
U
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
debt
U
بدهی
debt
U
بدهی داشتن
the d. of a debt
U
پرداخت بدهی
to get into debt
U
بدهی پیداکردن
debt
U
بدهکاربودن
to be in debt
U
بدهی داشتن
to get into debt
U
بدهکارشدن
debt
U
غین
to get into debt
U
وام پیداکردن
in debt
U
بدهکار
to be in debt
U
مقروض بودن
debt
U
وام
debt
U
قرض
debt
U
دین
debt
U
قصور
proof of debt
U
دلیل طلب
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
oxygen debt
U
وام اکسیژن
run in debt
U
قرض بهم رساندن
passive debt
U
وام بی بهره
payment of a debt
U
اداء دین
payment of an debt
U
وفاء دین
specialty debt
U
تعهدات مستند به اسناد رسمی
proof of debt
U
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
preferential debt
U
دین ممتازه
present debt
U
دین حال
private debt
U
بدهی خصوصی
public debt
U
بدهی دولت
debt forgiveness
U
صرف نظر از بدهکاری
debt relief
U
صرف نظر از بدهکاری
debt perpetrator
U
خطاکار در بدهی
debt perpetrator
U
مرتکب بدهی
bad debt
U
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debt
U
طلب غیر قابل وصول
to run into debt
U
قرض بالا آوردن
debt cut
U
صرف نظر از بدهکاری
debt relief
U
بخشش بدهکای
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
To be in debt up to ones ears.
U
غرق بدهی بودن
To be up to ones ears in debt.
U
تا خرخره درقرض بودن
debt rescheduling
U
تجدید نظر در شرایط وام
debt cut
U
بخشش بدهکای
debt forgiveness
U
بخشش بدهکای
net debt
U
بدهی خالص
crown debt
U
وام بدولت
debt of honour
U
وام شرافتی
debt of honour
U
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of nature
U
مرگ
debt of nature
U
اجل
debt of record
U
بدهی قانونی record of court محکوم به
debt outstanding
U
وام معوقه
debt service
U
پرداخت اصل و فرع
deep in debt
U
تا گردن زیر بدهی
debt of record
U
دین قانونی
up to the eyes in debt
U
تا گردن زیر بدهی
debt limit
U
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
consolidated debt
U
بدهی یک کاسه شده
debt advice
U
اعلامیه بدهکار
debt balance
U
مانده بدهکار
attachment of debt
U
توقیف طلب
debt collector
U
وصول کننده طلب
debt collector
U
کارگزاروصول طلب
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
debt burden
U
بار بدهی
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
arrears of debt
U
دیون معوقه
judgement debt
U
دادخواسته
immersed in debt
U
فرو رفته در فرض
national debt
U
بدهی ملی
indgement debt
U
محکوم به
national debt
U
قرضه ملی
judgment debt
U
محکوم به مالی
judgement debt
U
محکوم به
public debt
U
قرضه عمومی
good debt
U
طلب وصول شدنی
national debt
U
قرض ملی
an active debt
U
بدهی با ربح
acknowledgement of debt
U
اقرار به بدهی
acknowladgement of debt
U
قبول بدهی
immersed in debt
U
گرفتاربدهی
execution for debt
U
اقدام برای طلب وصول
floating debt
U
بدهی متغیر
funded debt
U
وام تنخواه دار
funded debt
U
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
debt collecting agency
U
نماینده وصول مطالبات
To be in the red . To contract a debt .
U
قرض بالاآوردن
discharging from an obligation or a debt
U
ابراء ذمه
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
national debt burden
U
بار قرضه ملی
simple content debt
U
دین ناشی از قرارداد شفاهی
to pay off a debt
[mortgage]
U
بدهی
[رهنی]
را قسطی پرداختن
debt due at a future time
U
دین موجل
Better to go to bed supperless than to rise in debt.
<proverb>
U
گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com