English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
datum line U خط مبنا
datum line U خط مبداء
datum line U خط مقایسه
datum line U خط پایه
datum line U خط مبنای سنجش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum U سطح مبنا
datum U ماخذ
datum U یک واحد داده
datum U مبدا
datum U مفروض
datum U پایه
datum U اطلاع
datum U مبنا
datum U اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
datum U سطح مقایسه
datum U داده
datum U داده ها
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
known datum point U ایستگاه معلوم
known datum point U نقطهای با مختصات وگرای معلوم
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
altitude datum U ارتفاع از سطح دریا
sense datum U امر محسوس وقابل تحلیل
sense datum U شیی محسوس
reference datum U سطح افق بار یاوزن هواپیما
chart datum U مبنای عمق نقشه
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
datum time U ساعت تعیین محل زیردریایی
datum plane U افق مبنا
datum plane U سطح مبنای اب دریا
datum level U سطح اب ازاد
datum level U سطح اب دریا
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
datum deck U پل مبنا
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
lower water datum U معدل پس رفت اب دریا
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault U تماس خطوط
line to line spacing U فاصله سطور
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line by line milling U فرز کردن سطری
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
all along the line U درامتدادهمه خط
along line U در خط
all along the line U در همه جا
along line U در امتداد خطوط
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
down the line <idiom> U درآینده
line up <idiom> U به صف کردن
on line U درون خطی
on line U متصل
on line U مستقیم
line of d. U مرز
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
in line <idiom> U با محدودیت متداول
out of line <idiom> U ناصحیح
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
out of line U خارج از خط جبهه
line out U با خط علامت گذاشتن
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
in line U شمشیر در وضع حمله
in line U همراستا
mean line U خط میان
the line U صف
o o line U خط تقسیم دیدبانی
o o line U خط دیدبانی سپاه
on line help U کمک مستقیم
to come in to line U در صف امدن
to come in to line U موافقت کردن
down line U بار کردن پایین خطی
on the line U هواپیمای اماده پرواز
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
old line U محافظه کار
line by line U سطر به سطر
down the line U ضربه از کنار زمین
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
old line U دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
line U جاده
line U اراستن
line U ترازکردن
line U استرکردن
line U پوشاندن
line U خط
line U طناب خط
line U خط صف
line U صفی در خط
line U سیم
line U بخط کردن
line U خط دار کردن
line U در سمت
line U دهنه
off line U منفصل
off line U قطع
off line U غیر متصل
off line U برون خطی
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line U لجام
line U : خط کشیدن
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
line U خط انداختن در
line U جبهه جنگ
line U لوله منفردی در سیستم سیالات
line U شعبه
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
by line U خط فرعی راه اهن
by line U کار یاشغل اضافی وزائد
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
by-line U خط فرعی راه اهن
line U محصول
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U نسب
Are you still on the line? U خط را قطع نکردی؟
line U خط زدن
line U حدود رویه
line U طرز
line U رشته
line U لاین
by-line U خط دوم یافرعی
line U سطر
line U رشته بند
line-up U به ترتیب ایستادن
line-up U به خط شدن
line up U ردیف ایستادن تیم
line up U به ترتیب ایستادن
line U ردیف
line up U به خط شدن
line of d. U حد فاصل
line U : خط
on line U در خط
line-up U ردیف ایستادن تیم
on line U مورداستعمال
on line U داخل رده
line U طناب سیم
line U رسن
line U ریسمان
by line U خط دوم یافرعی
multipoint line U خط چند نقطهای
mooring line U سیم مهار
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
morning line U امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mould line U خط حاصل از تلاقی دو سطح
possibilities line U خط بودجه
multicore line U خط چند رشتهای
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
poverty line U خط فقر
line length U طول خط
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
price line U خط قیمت
mooring line U طناب مهار مین
private line U خط خصوصی
lyman line U خط لیمان
mach line U موج ضربهای ضعیف
lumber's line U خط سینه ناو
lumber's line U خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
lubber's line U نشانگر سینه
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line U خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
marline or line U طناب کوچک دولا
off line operation U عملکرد برون خطی
message line U خط مخابره
median line U میانه
phantom line U خط فرضی
profile line U نیمرخ زمین
mason's line U ریسمان کار
marriage line U عقدنامه سند ازدواج
marriage line U گواهینامه ازدواج
line length U طول سطر
possibilities line U خط امکانات
out of line coding U کدگذاری برون خطی
on line operation U عملکرد درون خطی
new line character U دخشه تعویض سطر
night line U ریسمان ماهی گیری شبانه
out line font U قلم متغیر
no fire line U خط منع اتش
no fire line U خط منع اتش توپخانه
non switched line U خط گزینه نشده
nonswitched line U خط غیر گزینشی
out line font U فونت متغیر
off line storage U حافظه برون خطی
orienting line U خط توجیه
on line system U سیستم درون خطی
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
on line storage U حافظه درون خطی
line resistance U مقاومت خطی
outhaul line U برون کش
line link U خط اصلی
overhead line U سیمکشی هوایی
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pipe line U خط لوله
phantom line U خط سری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com