English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
data base specialist U متخصص پایگاه داده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data entry specialist U متخصص داده دهی
data base U پایگاه داده ها
data base U مبنای اطلاعات
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base administrator U مدیرپایگاه داده
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
data base management U مدیریت پایگاه داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
data base packages U management base data
data base environment U محیط پایگاه داده
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
specialist U مکانیسین
specialist U خبره در یک موپوع مط العه خاص
specialist U ویژه کار
specialist U ویژه گر
specialist U متخصص
computer specialist U متخصص کامپیوتر
ENT specialist U دکتر متخصص گوش و حلق و بینی [پزشکی]
specialist engineering U مهندس متخصص
media specialist U متخصص رسانه ها
telecommunications specialist U متخصص ارتباطات راه دور
hardware specialist U متخصص سخت افزار
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
fretwork specialist U مشبک کار
ear, nose and throat specialist U متخصص گوش و حلق و بینی [پزشکی]
sub base U زیر بستر
base 0 U decimal
r base U ار- بیس
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0 U پایه 01
base course U قشر لعاب
sub base U زیر قشر
base course U لایه شالوده
to base one self U تکیه کردن
base course U قشر پی راه
to base one self U اعتماد کردن
base course U لایه اساس قشر اساس
second base U دومینپایگاه
first base U اولینپایگاه
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base pay U حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base spray U بسک ته
base spray U بسکهای ته گلوله
base speed U سرعت منتجه
base speed U سرعت مبنا
base peak U پیک مبنا
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base period U زمان مبنا
base unit U یکای بنیادی
base path U مسیر بین پایگاهها
base pairing U جفت شدن بازی
base operation U عملیات پایگاهی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base stone U سنگ زیرین
base of wall U روپی
base unit U یکان پایگاهی
base unit U یکان مبنا
base ore U کانه کم عیار
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base register U ثبات پایه
base price U قیمت مبنا
base price U قیمت پایه
base point U نقطه مبنا
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base plate U صفحه زیر ستون
base plate U صفحه پای ستون
base pitch U فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece U توپ مبنا
base piece U قبضه مبنا
base piece U قنداق
base piece U پایه پایه استقرار
base piece U توپ اصلی
base register U ثبات مینا
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running U دویدن بسوی پایگاه
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring U رینگ پایه
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base reserves U ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves U اماد مبنای ذخیره
base repair U تعمیرات پایگاهی
base repair U تعمیر اساسی
base piece U کف
base piece U مقر
base width U ستبرای پایه
defense base U پایگاه دفاعی
knowledge base U پایگاه اگاهی
column base U ته ستون
lewis base U باز لوویس
loctal base U لامپ قفلی
loktal base U لامپ قفلی
magneto base U پایه مگنت
mobilization base U مبنای بسیج
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
monetary base U مبنای پولی
monetary base U پایه پولی
naval base U پایگاه دریایی
number base U مبنای عددی
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه معلومات
defense base U پایگاه پدافندی
filbert base U پایگاه فریبنده
filbert base U پایگاه دروغین
floating base U پایگاه شناور دریایی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+ U فاکس بیس پلاس
fuse base U پایه ی فیوز
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
hard base U باز سختbaseball
inorganic base U باز معدنی
inorganic base U باز غیر الی
number base U عدد پایه
number base U پایه عدد
chart base U چارت مادر
chart base U چارت مبنا
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
center base U میدان مرکزی
single base U باروت یک حبهای
single base U تک مادهای
soft base U باز نرم
software base U مبنای نرم افزار
bayonet base U پایه لامپ میخی
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
stanchion base U زیرستون
schiff base U باز شیف
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
octal base U هشت پایهای
polyacid base U باز چند اسیدی
polyacidic base U باز چند اسیدی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
pseudo base U شبه باز
conjugate base U باز مزدوج
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
column base U پایه ستون
column base U زیرستون
base width U عرض پایه پهنای پایه
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base address آدرس مبنا
air base U پایگاه هوایی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base of splat U پایهپشتصندلی
bracket base U پایهقلاب
centre base U ستونمرکزی
concrete base U پایهیبتونی
dexter base U پایهراستی
fixed base U پایهثابت
hardwood base U پایهسختچوبی
lamp base U پایهلامپ
magazine base U محلانبارخشاب
pin base U پایهمیله
advance base U پایگاه جلو
base address U نشانی پایه
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base U پایگاه اماده نشده
bare base U پایگاه اشغال نشده
tax base U مبنای مالیاتی
tax base U ماخذ مالیات
army base U پادگان نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base U مبدا زمانی
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
recharging base U بخشتغذیه
base rates U ارزش اولیه
base rates U نرخ مبنا
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
Attic base U پایه ی آتنی
base-court U حیات بیرونی
base metals U فلز پست
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals U فلزات بنیانی
base metals U فلز پایه
base metal U فلز پست
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلزات بنیانی
base metal U فلز پایه
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
base rates U تعرفه مبنا
base rates U نرخ پایه
base rates U اهنگ پایه
base rate U ارزش اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com