English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crystal lattic U شبکه کریستالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lattic-window U پنجره مشبک
lattic-moulding U [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
lattic-bridge U پل نرده ای
lattic-work U شبکه بندی
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U بلور
crystal U کریستال
crystal U شفاف
crystal U زلال بلوری کردن
crystal U بلور کوارتز
crystal system U دستگاه بلور
crystal transducer U مبدل
crystal transducer U کریستالی
crystal water U اب تبلور
detecting crystal U بلور اشکارساز
distorted crystal U بلور واپیچیده
filter crystal U کریستال صافی
host crystal U بلور میزبان
host crystal U بلور زمینه
crystal structure U ساختار بلور
crystal plane U سطح بلوری
crystal plane U صفحه بلور
crystal pulling U بلور پردازی
crystal rectifier U دیود
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystal set U رادیوی ترانزیستوری
crystal set U اشکارساز کریستالی
crystal set U گیرنده اشکارساز
crystal plane U سطح کریستالی
iceland crystal U بلور ایسلند
rock crystal U سنگ بلور
single crystal U تک بلور
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
crystal button U ریسهکریستالی
crystal drop U اشککریستالی
crystal clear U واضح-مبرهن
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
quasi crystal U شبه بلور
quartz crystal U بلور کوارتز
ideal crystal U کریستال ایده ال
ionic crystal U بلور یونی
metal crystal U بلور فلز
mixed crystal U کریستال مخلوط
mixed crystal U کریستال امیخته
molecular crystal U بلور مولکولی
monovalent crystal U بلور تک والانسی
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
as clear as crystal <idiom> U مثل اشک چشم [زلال]
colored crystal U بلور سنگین
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal energy U انرژی بلور
crystal diode U دیود
crystal filter U صافی بلورین
liquid crystal U کریستال مایع
crystal diode U دیود بلوری
atomic crystal U بلور اتمی
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystal defect U نقص بلور
crystal control U تنظیم با بلور
cast crystal U بلور ریخته
crystal axis U محور کریستال
crystal allotropy U چند شکلی بلور
valence crystal U بلور کووالانسی
covalent crystal U بلور کووالانسی
crystal balls U انتن رادار
crystal gazer U ساحر یا جادوگر
crystal gazing U بلور بینی
crystal lattice U شبکه بلورین
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal lattice U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلور
crystal microphone U میکروفون بلوری
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
crystal pendant U اویز
crystal pickup U پیکاپ بلورین
crystal pickup U پیک اپ کریستالی
crystal growth U رشد بلور
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal glass U بلور
crystal ball U انتن رادار
crystal grain U دانه بلوری
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
crystal field theory U نظریه میدان بلور
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. U مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com