Perdic | crystal grain | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 176 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	crystal grain U	دانه بلوری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	grain U	زبری
	grain U	بافت
	grain U	بذر
	grain by grain U	دانه دانه
	grain U	واحد وزن در سیستم غیرمتریک معادل 8460/0گرم
	grain U	حبه باروت
	grain U	دانه خرج
	grain U	رگه خمیره حالت زبری
	grain U	غلات
	against the grain U	ازبیراهه
	in grain U	بطورثابت
	in grain U	جنسا
	against his grain U	برخلاف تمایل او
	grain U	ذره رنگ
	grain U	خرده
	grain U	معادل 8460/0گرم
	grain U	جو
	grain U	حبه
	grain U	حبوبات
	grain U	دان تفاله حبوبات
	grain U	یک گندم
	grain U	دانه
	grain U	رگه
	grain U	شاخه چنگال
	grain U	دانه زدن تراشیدن
	grain U	بازو
	grain U	حالت
	grain U	مشرب خوی
	grain U	دانه دانه کردن جوانه زدن
	grain U	طبقه
	grain U	پشم کندن
	grain tin U	قلع بلوری
	grain rust U	زنگ حبوبات
	seed grain U	تخم
	grain structure U	ساختار بلوری
	grain side U	سمت مویی
	grain rust U	زنگ گندم
	grain orientation U	طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
	grain field U	گندم زار
	grain field U	کشتزار
	grain alcohol U	الکل خالص
	crystalline grain U	دانه بلورین
	grain elevator U	بالابرندهدانه
	seed grain U	بذر
	seed grain U	دانه برای کشت
	to dye in grain U	درحال خامی رنگ کردن
	grain tube U	لولهحبوبات
	lengthwise grain U	پیلیطولی
	take something with a grain of salt <idiom> U	بدل نگرفتن
	Grain elevator U	آسانسور سیلو
	standing grain U	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
	grain head U	خوشه دانه [گیاه شناسی]
	grain terminal U	پایانهحبوبات
	grain tank U	مخزندانه
	to take with a grain of salt U	اغراق امیز دانستن
	to take with a grain of salt U	باورنکردن
	to winnow the grain U	گندم راباددادن
	with a grain of salt U	بقیداحتیاط بااندک تردید
	crosswise grain U	بافتعرضی
	end grain U	انتهایسطحبرش
	grain auger U	محلدانه
	grain pan U	سینیدانه
	grain ear U	خوشه دانه [گیاه شناسی]
	close grain U	دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
	grain boundary U	مرز بلورها
	effective size of grain U	قطر موثر ذرات
	section of a grain of wheat U	قسمتهایتخممرغ
	effective size of grain U	اندازه موثرذرات
	grain size classification U	طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
	effective grain diameter U	قطر موثر دانه
	crystal U	قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
	crystal U	صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
	crystal U	ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
	crystal U	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
	crystal U	زلال بلوری کردن
	crystal U	بلور کوارتز
	crystal U	کریستال
	crystal U	بلور
	crystal U	شفاف
	It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). U	من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
	molecular crystal U	بلور مولکولی
	mixed crystal U	کریستال امیخته
	metal crystal U	بلور فلز
	crystal balls U	انتن رادار
	monovalent crystal U	بلور تک والانسی
	ionic crystal U	بلور یونی
	cast crystal U	بلور ریخته
	crystal ball U	گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
	ideal crystal U	کریستال ایده ال
	iceland crystal U	بلور ایسلند
	host crystal U	بلور میزبان
	host crystal U	بلور زمینه
	colored crystal U	بلور سنگین
	pizoelectric crystal U	کریستال پیزوالکتریک
	quartz crystal U	بلور کوارتز
	mixed crystal U	کریستال مخلوط
	I cant do any crystal – gazing . U	علم غیب که ندارم
	as clear as crystal <idiom> U	مثل اشک چشم [زلال]
	crystal plane U	صفحه بلور
	crystal ball U	انتن رادار
	crystal drop U	اشککریستالی
	crystal button U	ریسهکریستالی
	x cut crystal U	کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
	crystal balls U	گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
	single crystal U	تک بلور
	liquid crystal U	کریستال مایع
	atomic crystal U	بلور اتمی
	rock crystal U	سنگ بلور
	quasi crystal U	شبه بلور
	crystal clear U	واضح-مبرهن
	covalent crystal U	بلور کووالانسی
	crystal system U	دستگاه بلور
	crystal pickup U	پیکاپ بلورین
	crystal pickup U	پیک اپ کریستالی
	crystal plane U	سطح بلوری
	crystal pulling U	بلور پردازی
	crystal rectifier U	دیود
	crystal rectifier U	دو قطبی بلورین
	crystal set U	رادیوی ترانزیستوری
	crystal set U	اشکارساز کریستالی
	crystal set U	گیرنده اشکارساز
	crystal structure U	ساختار بلور
	crystal transducer U	مبدل
	crystal pendant U	اویز
	crystal oscillator U	نوسان ساز کریستالی
	crystal filter U	صافی بلورین
	crystal gazer U	ساحر یا جادوگر
	crystal gazing U	بلور بینی
	crystal glass U	بلور
	crystal lattic U	شبکه کریستالی
	crystal lattice U	شبکه بلورین
	crystal lattice U	شبکه بلوری
	crystal lattice U	شبکه کریستالی
	crystal lattice U	شبکه بلور
	crystal microphone U	میکروفون بلوری
	crystal mixer U	ترکیب کننده دیودی
	crystal transducer U	کریستالی
	crystal energy U	انرژی بلور
	crystal growth U	رشد بلور
	crystal detector U	اشکارساز بلورین
	crystal diode U	دیود بلوری
	crystal defect U	نقص بلور
	crystal control U	تنظیم با بلور
	filter crystal U	کریستال صافی
	distorted crystal U	بلور واپیچیده
	detecting crystal U	بلور اشکارساز
	crystal allotropy U	چند شکلی بلور
	crystal diode U	دیود
	crystal water U	اب تبلور
	crystal plane U	سطح کریستالی
	crystal axis U	محور کریستال
	valence crystal U	بلور کووالانسی
	noble gas crystal U	بلور گازهای بی اثر
	hexagonal crystal system U	سیستم کریستال شش گوش
	crystal ball stopper U	گلوله بلوری شیشه لیموناد
	crystal growth affinity U	رشد خواهی بلور
	inert gas crystal U	بلور گازهای بی اثر
	liquid crystal displays U	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
	interplanar crystal spacing U	فاصله بین صفحهای
	liquid-crystal display U	نمایشکریستالمایع
	liquid crystal displays U	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
	liquid crystal display U	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
	burnout of a crystal rectifier U	سوختن یکسوکننده دیودی
	crystal video rectifier U	یکسوکننده بلورین ویدئو
	frequency changer crystal U	بلور تغییر دهنده بسامد
	liquid crystal display U	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
	crystal field theory U	نظریه میدان بلور
	crystal frequency changer efficiency U	بازده بلور تغییر دهنده بسامد
	current sensitivity of a crystal rectifi U	حساسیت یکسوکننده بلورین
	crystal field stabilization energy U	انرژی پایداری میدان بلور
	electrostatic crystal field theory U	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
	How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.	مگر کف دستم را بو کرده بودم.
	liquid crystal display colour pigmented U	صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
	liquid crystal bar graph panel indicator U	شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
	It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. U	مثل روز روشن است ( پرواضح است )