Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crown gear
U
چرخ دنده محدب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crown
U
راس قله
crown
U
ستیغ سره
crown
U
ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown
U
کلید طاق
crown
U
تاج قهرمانی
crown
U
تحدب
crown
U
کوژی
crown saw
U
اره استوانهای
crown
U
تاج گذاری کردن پوشاندن
crown
U
تاج دندان
crown
U
حد کمال
crown
U
بالای هرچیزی
crown
U
فرق سر
crown
U
تاج
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
crown debt
U
وام بدولت
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown ether
U
اتر تاجی
crown knot
U
گره تاج
crown cornice
U
قرنیز اصلی
crown glass
U
شیشه گردیاچرخی
crown imperial
U
گل سرنگون
Crown Princesses
U
ولیعهد
counsel for the crown
U
وکیل عمومی
mural crown
U
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
crown court
U
دادگاهیدر انگلستانو ولز
crown jewels
U
جواهرآلاتسلطنتی
heir to the crown
U
ولی عهد
feather crown
U
پرتاجیشکل
crown tine
U
نوکشاخ
crown block
U
قرقرهراس
counsel for the crown
U
دادیار
crown land
U
خالصه
crown law
U
قانون جزائی
crown of arch
U
مهره طاق
Crown Princess
U
ولیعهد
Crown Princess
U
همسر ولیعهد
half crown
U
سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
olive crown
U
تاج زیتون
piston crown
U
تاج پیستون
the crown of the teeth
U
دندان بیرونی
the crown of the teeth
U
قسمت بیرونی دندان
the crown of the head
U
فرق سر
Crown Princesses
U
همسر ولیعهد
crown wheel
U
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
crown of arch
U
کلید طاق
crown of the caves way
U
قسمت میان سنگ فرش)
crown paper
U
کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown section
U
برش در کلید قوس
crown stopper
U
سر بطری پهن
crown top
U
کلاهک
crown top
U
تاج
crown tree
U
شمع
southern crown
U
اکلیل جنوبی
crown cornice
U
کتیبه اصلی
crown glass
U
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
Crown Prince
U
ولیعهد
Crown Princes
U
نایب السلطنه
Crown Princes
U
ولیعهد
crown-steps
U
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
crown-tile
U
سفال تیزه
crown-strut
U
[شمع پشتبند عمودی]
crown-steeple
U
منارک برج
crown-post
U
تیرک عمودی
crown-plate
U
بالشتک
crown moulding
U
گچ بری تاجی شکل
Crown Prince
U
نایب السلطنه
downstream profile at crown
U
نیمرخ پایاب در کلید
crown green bowls
U
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
law officers of the crown
U
دادستان
law officers of the crown
U
وکیل عمومی دادیار
downstream profile at crown
U
نیمرخ کلید در پایین دست
gear
مجموع چرخهای دنده دار
gear
U
ادوات
gear
دنده
gear
چرخ دنده
gear
U
اسباب لوازم
gear
U
جعبه دنده
out of gear
U
ازهم سواشده
gear in
U
درگیر شدن
out of gear
U
خراب
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
to go out of gear
U
خراب شدن
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
gear
U
افزار
gear
U
الات جامه
in gear
U
دایر
in gear
U
اماده
gear
U
انتقال دادن
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
U
پوشانیدن
gear
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
پوشش دنده دار
in gear
U
اماده حرکت
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
running gear
U
قسمت حرکت کننده ماشین
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
mess gear
U
وسایل غذاخوری
spur gear
U
چرخ دندانه دار
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
low gear
U
دنده کندکن
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
planetary gear
U
دنده خورشیدی
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
landing gear
U
ارابه فرود
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
loose gear
U
چرخ دندانه هرزگرد
spur gear
U
دنده ملخی
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear
U
دنده فرمان
get one's rear in gear
<idiom>
U
عجله کردن
gear cable
U
کابلچرخدنده
gear housing
U
پوششچرخدنده
riot gear
U
نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
gear wheels
U
چرخ دنده ها
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear
U
دنده مورب
steering gear
U
دنده سکان
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
steering gear
U
جعبه فرمان
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
switch gear
U
وسیله اتصال
gear wheels
U
چرخ های دندانه دار
synchromesh gear
U
گیربکس سنکرون
timing gear
U
چرخ دنده میل بادامک
training gear
U
گردونه در سمت
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
tumble gear
U
چرخ واسطه
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear
U
دنده مارپیچی
gear case
U
پوسته جعبه دنده
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
flight gear
U
لباس پرواز
fishing gear
U
اسباب ماهیگیری
external gear
U
تاج دندانه خارجی
exhaust gear
U
چرخ دندانه خروجی
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
elevating gear
U
چرخ دندانه بالابر
driving gear
U
چرخ دنده محرک
foxer gear
U
صداساز
foxer gear
U
وسیله تولید صدا
fuse gear
U
متعلقات فیوز
gear case
U
جعبه دنده
gear brake
U
ترمز سیستم انتقال
gear box
U
گیربکس
gear box
U
جعبه دنده
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
gear arrangment
U
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
differential gear
U
دنده عقب اتومبیل
crank gear
U
چرخ دنده سر میل لنگ
bevel gear
U
دنده مورب
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
beaching gear
U
سرسره قایق
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
bevel gear
U
دنده کرامویل
bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی
bevel gear
U
چرخ دندانه مخروطی
control gear
U
دستگاه کنترل
compasition gear
U
چرخ دنده مرکب
change gear
U
چرخ دندانه تبدیل
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
breathing gear
U
وسیله تنفسی
breathing gear
U
ماسک تنفسی
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
reverse gear
U
دنده معکوس
gear pump
U
پمپ دندهای
gear pump
U
پمپ روغن دندهای
spiral gear
U
چرخ دنده حلزونی
gear quadrant
U
ماهک جعبه دنده
gear ratio
U
نسبت چره دنده ها
helical gear
U
چرخ دنده حلزونی
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
head gear
U
پوشش سر
gear wheel
U
چرخ دندانه دار
gear wheel
U
چرخ دنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com