Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crossing site
U
محل عبور اجباری
crossing site
U
محل گذار
crossing site
U
محل پایاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crossing
U
هدف عبورکننده در مسیر رژه
crossing
U
نقطه تلاقی دوراهی
crossing
U
دوراهی
crossing
U
نقطه تقاطع
crossing
U
مسیررژه
crossing
U
رژه رونده
crossing
U
گذرگاه
crossing
U
عبور
crossing the t
U
قطع کردن راه ستون دشمن
crossing out
U
قلم خوردگی
crossing over
U
تبادل ژنی
crossing
U
محل تقاطع
crossing line
U
خط تقاطع
grade crossing
U
تقاطع راه اهن
grade crossing
U
تقاطع شاهراه
cattle crossing
U
گذرگاه چارپایان
crossing target
U
هدف متحرک
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
crossing the line
U
عبور از استوا
built up crossing
U
قطعه ریل متقاطع
crossing the line
U
عبور از خط استوا
crossing tower
U
برج تقاطع در کلیسا
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
ford crossing
U
تقاطع جاده با مجاری ابگذر
grade crossing
U
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیادگان
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
crossing area
U
منطقه عبور
deliberate crossing
U
عبور با فرصت از رودخانه
crossing plane
U
سطح تقاطع
cart crossing
U
گذرگاه ارابه
crossing target
U
هدفهای متحرک عرضی
How long does the crossing take?
U
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
zebra crossing
U
خط عابر پیاده
flank crossing
U
دور زدن جناح دشمن
flank crossing
U
عبوراز جناح دشمن
forced crossing
U
عبور اجباری از رودخانه
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیاده
double-crossing
U
نارو زدن
level crossing
U
گذر همتراز
criss-crossing
U
سردرگمی
level crossing
U
محل تقاطع دو خط راه اهن
criss-crossing
U
طرحچلیپایی
occupation crossing
U
پل محلی
criss-crossing
U
همبر
criss-crossing
U
پایی
occupation crossing
U
پل اختصاصی
criss-crossing
U
امضای اشخاص بیسواد
level crossing
U
گذرگاه همکف
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
wading crossing
U
عبور از پایاب
street crossing
U
چهارراه
street crossing
U
تقاطع
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing
U
سوتفاهم
criss-crossing
U
برخورد
criss-crossing
U
با ضربدر مشخص کردن
crossing point
U
نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
criss-crossing
U
به طور ضربدر
criss-crossing
U
یکوری
crossing points
U
نقطه تلاقی
crossing points
U
محل برخورد دو خط
double-crossing
U
دورویی کردن خیانت کردن
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
محل برخورد دو خط
criss-crossing
U
کج
criss-crossing
U
چلیپایی کردن
criss-crossing
U
همبر کردن
hasty crossing
U
عبور تعجیلی از رودخانه
criss-crossing
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
heading crossing angle
U
زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
crossing barrier mechanism
U
قالبفلزی
level crossing bell
U
زنگخطعبور
level crossing sign
U
علامتخطعبور
x site
U
انبار موقت
on site
U
در جا
on site
U
در محل
on site
U
پای کار
y site
U
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
x site
U
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
site
U
زمین زیر ساختمان
site
U
محل محوطه کار
site
U
زمین ساختمانی
site
U
مکان
site
U
زمین محل احداث بنا
site
U
پادگان
site
U
پایگاه
site
U
محل دستگاه تراز
site
U
پایه
site
U
تراز
site
U
موضع
site
U
کارگاه ساختمانی
site
U
جا
site
U
قرار داشتن مستقر بودن
site
U
محل
site
U
محلی که پایه چیزی باشد
site
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
U
موقعیت
site
U
مقر
site
U
ایستگاه
site scale
U
طبله تراز
site scale
U
دستگاه تراز توپ
site prefabrication
U
پیش ساختن در پای کار
site survey
U
برداشت نقشه تکهای از زمین
site plan
U
نقشه محل
site plan
U
نقشه جایگاه
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
site of the find
U
چشمه
[باستان شناسی]
archeological site
U
چشمه
[باستان شناسی]
site of the find
U
منبع
[باستان شناسی]
archeological site
U
منبع
[باستان شناسی]
site poll
U
قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
site office
U
دفتر مشاوراملاک
building site
U
عرصه
destruction site
U
منطقه تخریب
destruction site
U
منطقه تخریب مهمات محل تخریب
hardened site
U
پایگاه مقاوم
hardened site
U
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
height of site
U
ارتفاع ایستگاه
height of site
U
ارتفاع پایگاه
height of site
U
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
dam site
U
محل بند
dam site
U
جای بند محل سد
dam site
U
جای سد
active site
U
محل فعال
active site
U
موضع فعال
angle of site
U
زاویه تراز
beta site
U
ن شود
beta site
U
محل بتا
central site
U
سایت مرکزی
building site
U
کارگاه ساختمانی
dam site
U
بندگاه
landing site
U
پایگاه فرود
landing site
U
محل فرود
remote site
U
محل دور افتاده
site manager
U
رئیس کارگاه
site building
U
زمین زیربنا
site building
U
زمین ساختمانی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
site concrete
U
بتنی که در پای کار ساخته شود
site license
U
مجوز درون سازمانی
site inspection
U
معاینه محل
reconstitution site
U
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
plane of site
U
سطح قائم مار بر سکوی تیر
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
lattice site
U
جایگاه شبکه
launching site
U
سکوی پرتاب موشک
launching site
U
محل پرتاب
line of site
U
خط توپ هدف
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
loading site
U
سکوی بارگیری
site office
U
دفتر ساختمانی
loading site
U
محل بارگیری
site engineering
U
مدیر ساختمان
complementary angle of site
U
تصحیح تکمیلی تراز
graphical site table
U
خط کش تراز
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
U
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
U
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com