Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cross section of a reflex camera
U
قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
single-lens reflex camera
U
دوربینبازتابتکلنزی
twin-lens reflex camera
U
لنزدوتاییانعکاسدوربین
single-lens reflex (SLR) camera
U
دوربینتکلنزی
cross section
U
برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section
U
مقطع عرضی
cross-section
U
سطح متقاطع
cross section
U
مقطع
cross section
U
برش عرضی
cross section
U
سطح مقطع موثر
cross section
U
سطح مقطع
cross section
U
نیمرخ عرضی
cross section
U
سطح مقطع عرضی
cross section
U
رویه برش
cross section
U
نیمرخ پهنا مقطع موثر
circular cross section
U
مقطع گرد
cross section area
U
سطح مقطع
cross section of a molar
U
قسمتهایمختلفدندانآسیا
cross section of a road
U
بخشعرضیجاده
inelastic cross section
U
مقطع برخورد ناکشسان
valley cross section
U
نیمرخ عرضی دره
shape of cross section
U
نیمرخ عرضی
absorption cross section
U
مقطع جذب
cross section of an airbrush
U
بخشعرضیرنگپاش
cross section of a trunk
U
بخشعرضیتنهدرخت
cross section of a power plant
U
قسمتعرضینیروگاه
effective collision cross section
U
سطح مقطع برخورد موثر
cross section of a liquid compass
U
قسمتموربقطبنمایمایع
cross section of a gravity dam
U
قسمت
cross section of an embankment dam
U
گودالکنندهشده
cross section of a reflecting telescope
U
قسمتمورببازتابتلسکوپ
cross section of a buttress dam
U
قسمتحایلموربسر
cross section of an electron microscope
U
بخشعرضیالکترودمغناطیسیمیکروسکوپ
cross section of an arch dam
U
بخشعرضیهلالیسر
cross section of a refracting telescope
U
بخشعرضیبازتابتلسکوب
cross section of a muzzle-loading cannon
U
قسمتموربدهانهتوپ
total effective collision cross section
U
سطح مقطع موثر کل
cross section of a hydroelectric power station
U
قسمتعبورایستگاهقدرتانرژیآبی
reflex
U
بازتاب
reflex
U
واکنش
reflex
U
عکس العمل غیرارادی
reflex
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
orienting reflex
U
بازتاب سوگیری
sucking reflex
U
بازتاب مکیدن
stretch reflex
U
بازتاب کشیدگی
startle reflex
U
بازتاب یکه خوردن
achilles reflex
U
بازتاب اشیل
spinal reflex
U
بازتاب نخاعی
unconditioned reflex
U
بازتاب غیر شرطی
crossed reflex
U
بازتاب متنافر
tendon reflex
U
بازتاب وتری
babinski reflex
U
بازتاب بابینکسی
reflex force
U
نیروی عکس العمل
pupillary reflex
U
بازتاب مردمک
prepotent reflex
U
بازتاب غالب
plantar reflex
U
بازتاب کف پا
cranial reflex
U
بازتاب جمجمهای
conditioned reflex
U
بازتاب شرطی
psychogalvanic reflex
U
بازتاب گالوانیکی- روانی
flexion reflex
U
بازتاب خمش
grasping reflex
U
بازتاب چنگ زدن
chain reflex
U
بازتاب زنجیرهای
abdominal reflex
U
بازتاب شکمی
orientation reflex
U
بازتاب سوگیری
patellar reflex
U
بازتاب پرش زانو
mass reflex
U
بازتاب کلی
blinking reflex
U
بازتاب پلک زدن
reflex action
U
عمل غیر ارادی
reflex arc
U
کمان بازتاب
salivary reflex
U
بازتاب بزاقی
rossolimo reflex
U
بازتاب روسولیمو
rooting reflex
U
بازتاب گونه
static reflex
U
بازتاب تعادل
righting reflex
U
بازتاب تعادل
reflex time
U
زمان بازتاب
reflex sight
U
زاویه یاب منشوردار یاپریسکوپی
reflex sight
U
دوربین منشوری
reflex reserve
U
پس مانده بازتاب
reflex arc
U
قوس بازتاب
reflex circuit
U
قوس بازتاب
reflex force
U
نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
reflex klystron
U
کلیسترون بازتابی
reflex latency
U
دوره نهفتگی بازتاب
reflex force
U
فشارعکس العمل
consensual eye reflex
U
بازتاب همخوان چشم
eye blink reflex
U
بازتاب پلک زدن
bechterev mendel reflex
U
بازتاب بختریف- مندل
phasic stretch reflex
U
بازتاب کشش مرحلهای
cutaneous secretory reflex
U
بازتاب تراوشی پوست
cutaneous pupillary reflex
U
بازتاب پوستی مردمک
positive movement reflex
U
بازتاب حرکت گرایشی
haab's pupillary reflex
U
بازتاب مردمکی هاب
knee jerk reflex
U
بازتاب پرش زانو
main reflex mirror
U
آینهانعکاساصلی
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
cross way=cross road
U
چهارراه
camera
U
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
in camera
U
غیر علنی
camera
دوربین
electron camera
U
دوربین الکترونی
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
still video camera
U
دوربیننمایشثابت
camera magazine
U
کاست فیلم دوربین
in camera proceedings
U
دادرسی غیر علنی
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera lucida
U
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera nadir
U
خط لولای دوربین
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
camera obscura
U
تاریک خانه
camera obscura
U
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
color camera
U
دوربین رنگی
Polaroid camera
U
نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
box camera
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
camera-shy
U
بیزار از دوربین
camera-shy
U
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera back
U
قسمتهایپشتیدوربین
camera body
U
بدنهدوربین
camera dolly
U
پایهدوربین
camera platform
U
سکویدوربین
camera screw
U
پیچدوربین
sound camera
U
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
sitting in camera
U
جلسه غیر علنی
disc camera
U
صفحهدوربین
cine camera
U
دوربینفیلمبرداری
view camera
U
دوربیننما
underwater camera
U
دوربینزیرآبی
stereoscopic camera
U
دوربینبرجستهبین
panoramic camera
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
box camera
U
دوربین قوطی
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
disposable camera
U
دوربینبازاری
camera viewfinder
U
دوربیننمایاب
CCTV camera
U
دوربین مدار بسته
observation camera
U
دوربین مدار بسته
observation camera
U
دوربین امنیتی
CCTV camera
U
دوربین نظارت
security camera
U
دوربین امنیتی
security camera
U
دوربین مدار بسته
surveillance camera
U
دوربین مدار بسته
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین نظارت
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
camera lucida
U
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
observation camera
U
دوربین نظارت
security camera
U
دوربین نظارت
camera control area
U
محلتنظیمدوربین
camera control unit
U
مرکزکنترلدوربین
image camera tube
U
لامپ تصویر میانی دوربین
camera control technician
U
متخصصفنیکنترلدوربین
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
camera ready copy
U
کپی اماده تکثیر
camera cycling rate
U
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
camera platform lock
U
محلقفلدوربینبهپایه
air cartographic camera
U
دوربین عکس برداری هوایی
Polaroid0 Land camera
U
دوربینزمینیپولاروید
colour television camera
U
صفحهرنگیدوربین
lighting/camera control area
U
سطحکنترلدوربینروشنایی
section
U
رسد
section
U
رسددریایی یا هوایی
section
U
شعبه
section
U
رسدتوپخانه
section
U
جوخه
section
U
مقطع
section
U
دسته
section
U
بره
section
U
گروه دایره
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
نیمرخ
section
U
قطعه
section
U
قبضه توپ
section
U
بخش قسمت
section
U
قسمت
section
U
بخش
t section
U
پروفیل " T "
t section
U
عضو " T "
section out
U
شکستن موج بطور ناهموار
z section
U
پروفیل "زد"
section
U
برشگاه
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section
U
برش
staff section
U
بخش ستادی
rectangular section
U
مقطع مستطیلی
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section hand
U
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
section leader
U
فرمانده رسد یا جوخه
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section of valley
U
نیمرخ عرضی دره
oblique section
U
مقطع اریب
structural section
U
مقطع سازهای
personnel section
U
قسمت پرسنلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com