English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
critical date U مدت زمان بحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
critical U بحرانی
critical U وخیم
critical U خطرناک
critical U وخیم انتقادی قابل تامل
critical U واقع درمرحله انتقال
self critical U انتقاد کننده از خود
critical value U ارزش بحرانی
critical U حیاتی بحرانی
critical U انتقادی
critical U وخیم نکوهشی
critical U منتقدانه
critical U شاخص
critical U حساس
critical U مهم
critical velocity U سرعت بحرانی
critical frequency U فرکانس مرزی
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical valve U مقدار بحرانی
critical values U مقادیر شاخص
critical frequency U فرکانس بحرانی
critical height U ارتفاع بحرانی
critical height U بلندی بحرانی
critical intelligence U اطلاعات مهم
critical flow U جریان بحرانی
critical facility U تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical facility U تاسیسات حساس
critical concentration U میزان تمرکز بحرانی
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical coupling U تزویج بحرانی
critical coupling U کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current U شدت بحرانی
critical damping U خفیدگی بحرانی
critical damping U میرائی اپریودیک
critical damping U میرائی بحرانی
critical deformation U تغییر شکل بحرانی
mission critical U برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical density U چگالی بحرانی
critical depth U عمق بحرانی
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical assembly U ترتیب بحرانی
critical intelligence U اطلاعات حیاتی
critical isotherm U هم دمای بحرانی
critical resistance U مقدار مقاومت بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
critical region U منطقه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
critical period U دوره بحرانی
critical period U دوره شاخص
critical point U نقطه بحرانی
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point U نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution U الودگی بحرانی
critical position U پوزیسیون حساس
critical pressure U فشار بحرانی
critical resistance U مقاومت بحرانی
critical speed U سرعت بحرانی
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
critical item U اماد حساس
critical item U اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit U حد بحرانی
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
critical magnitude U اندازه بحرانی
critical mass U توده مهم
critical mass U توده حساس
critical mass U جرم بحرانی
critical materials U اقلام حیاتی و مهم
critical materials U تجهیزات مهم
critical temperature U دمای بحرانی
critical path U مسیربحرانی
critical path U مسیر بحرانی
critical ratio U بهر شاخص
critical area U ناحیه بحرانی
critical point U نقطه بحرانی
critical activity U فعالیت بحرانی
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude U ارتفاع بحرانی
critical amplification U تقویت بحرانی
critical angle U زاویه بحرانی
Critical Regonalism U منطقه ی بحرانی
date U فرمان DATE
date U قرار دادن داده در یک متن
date U تاریخ روز و ماه و سال
up to date U تازه
up to date U بهنگام
up to date U جدید
up to date U مطابق اخرین طرز
up to date U متداول
up to date U مطابق روز
up to date U تصحیح شده
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
up to date U امروزی تازه مطابق روز
up to date U تجدید نظر کردن
date U قدیمی
date U در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date U خرما
date U درخت خرما
date U نخل تاریخ
date U زمان
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date U مدت معین کردن
date U سنه
date U تاریخ
date U موعد
date U افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
up-to-date U تازه
up-to-date U بهنگام
up-to-date U جدید
She will only date you if you ... U او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
to date U باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
out-of-date <idiom> U از مد افتاده (دمد)
value date U تاریخ اجرا والور
value date U تاریخ ارزش
up-to-date U تجدید نظر کردن
the date was not specified U نشده بود
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
no date U بی تاریخ
of even date U دارای همان تاریخ
best-by date U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
up-to-date U تصحیح شده
up-to-date U مطابق روز
up-to-date U متداول
up-to-date U مطابق اخرین طرز
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
out of date U از مد افتاده
out of date U منسوخه
out of date U قدیمی
out of date U منقضی شده
out of date U از تاریخ گذشته
thermal critical point U نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point U نقطه توقف
thermal critical point U نقطه ی بحرانی حرارتی
critical voltage parabola U شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth U طول موج بحرانی
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical path method U سی پی ام
critical grid current U جریان بحرانی شبکه
critical grid current U شدت بحرانی شبکه
critical grid bias U ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical degree of polymerization U درجه بحرانی بسپارش
critical cooling rate U میزان سرد کنندگی بحرانی
critical closing speed U سرعت بحرانی پایین
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical backing pressure U فشار حد خلاء بحرانی
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack U زاویه حمله
critical anode distance U فاصله بحرانی اندی
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
critical angle of attack U زاویه حمله بحرانی
critical grid current U جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage U ولتاژ بحرانی شبکه
critical path method U روش مسیر بحرانی
critical path analysis U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis U منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis U تحلیل مسیر بحرانی
critical molecular mass U جرم مولکولی بحرانی
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
critical heat flux U چگالی جریان شبکه
critical heat flux U شارحرارتی بحرانی
completion date U تاریخ انجام کار
creation date U تاریخ افرینش
date [appointment] U تاریخ
system date U تاریخ سیستم
creation date U تاریخ ایجاد
termination date U تاریخ پایان
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
schedule date U موعد طبق برنامه
sailing date U تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
post date U پیش تاریخ کردن
post date U تاریخ اینده گذاشتن
maturity date U موعد
maturity date U تاریخ سررسید
letter of even date U نامه همین تاریخ
julain date U تاریخ ژولین
date stamp U مهرتاریخ
date of birth U تاریختولد
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
backdating date U پیش تاریخ
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
acceptance date U تاریخ قبولی
blind date U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
best-before date [BBD] U تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
date [appointment] U قرار ملاقات
basic date U تاریخ ترفیع
date-stone U [سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
sell-by date U فروشبراساستاریخمصرف
Date of departure . Departure date. U تاریخ عزیمت (روز حرکت )
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
completion date U تاریخ تکمیل
date of birth U تاریخ تولد
date tree U درخت خرما
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
closing date U تاریخ انقضاء
date [appointment] U وعده ملاقات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com