Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crew member
U
خدمه جنگ افزار
crew member
U
خدمه هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crew
U
خدمه کشتی
crew
U
کارکنان هواپیماوامثال ان
crew
U
خدمه جنگ افزار
crew
U
پرسنل ناو
crew
U
جاشو سرنشین
crew
U
خدمه هواپیما
crew
U
خدمه
crew
U
hands:syn
crew
U
جاشویان سرنشینان
crew
U
تیم پاروزنان و سکاندار
crew
U
کارکنان کشتی
crew
U
کمک ناخدا
combat crew
U
خدمه رزمی
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
chain crew
U
متصدیان اندازه گیری
crew cut
U
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
crew cuts
U
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
cabin crew
U
کارکن کابین
[هواپیما]
crew's room
U
اتاقخدمه
crew quarters
U
بخشخدمه
corner crew
U
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
crew neck
U
یقهناخدایی
skeleton crew
U
حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
pit crew
U
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
gun's crew
U
خدمه توپ
furnace crew
U
کارکنان کوره
ground crew
U
کارکنان هواپیما
ground crew
U
متخصصین فنی ومکانیکهای هواپیما
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
crew served weapon
U
جنگ افزار خدمه دار
crew neck sweater
U
ژاکتیقهناخدایی
crew served weapon
U
جنگ افزار اجتماعی
non-member
U
فردیکهعضوباشگاهیاارگانینباشد
member
U
عنصر
member
U
جزء ساختمانی
member
U
پار
member
U
پاره
member
U
جز
member
U
شعبه
member
U
اندام
member
U
عضو
member
U
کارمند
member
U
شعبه بخش
member
U
جزء
member
U
قطعه
member
U
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
structural member
U
عضو ساختمانی
tubular member
U
عضومیلهای
substitute member
U
عضو علی البدل
tension member
U
قطعه کششی
tension member
U
میله کششی عضو کششی
horizontal member
U
قسمتافقی
founder member
U
اعضایاصلییکسازمان
member of staff
U
کارمند
control member
U
عضو کنترل کننده
control member
U
عضو تنظیم کننده
Member of Parliament
U
وکیل مجلس
Member of Parliament
U
نماینده مجلس
cross member
U
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
driving member
U
عضو محرک
member of christ
U
مسیحی
member banks
U
بانکهای عضو
member banks
U
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
member of a family
U
عضو خانواده
member of the jury
U
عضو هیات منصفه
member's bill
U
طرح قانونی
member of the parliment
U
عضو مجلس قانونگذاری
member of the middle class
U
عضو طبقه متوسط
private member's bills
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bill
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
member of the national team
U
عضو تیم ملی
bottom cross-member
U
ضامنپشتکانتینر
top cross-member
U
قطعهاتصالدربهسر
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com