Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
covert operations
U
عملیات مخفی
covert operations
U
عملیات پنهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covert
U
نهان
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
covert
U
پوشیده
covert
U
سری مخفیانه
covert
U
پنهانی
covert
U
مخفی
covert
U
نااشکار
covert
U
پوشیده پوشپر
covert
U
راز
covert
U
پناهگاه
covert reinforcement
U
تقویت نااشکار
lesser covert
U
پرهایپائینی
covert extinction
U
خاموشی نااشکار
covert coat
U
یکجور رولباسی کوتاه سبک
covert behavior
U
رفتار نااشکار
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
greater covert
U
پرهایبزرگتر
under tail covert
U
زیردم نهان
primary covert
U
پرهایاولیه
middle covert
U
پرهایمیانی
feme covert
U
زن شوهردار
upper tail covert
U
دم نهانفوقانی
middle primary covert
U
پرهایاولیهمیانی
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
operations
U
عملیات
f.of operations
U
حوزه عملیات
operations code
U
کد عملیاتی
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
logical operations
U
عملیات منطقی
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
night operations
U
عملیات شبانه
continuity of operations
U
مداومت عملیات
operations code
U
رمز عملیاتی
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
theater of operations
U
صحنه عملیات
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
terminal operations
U
عملیات بارانداز
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations
U
عملیات ارام سازی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
psychological operations
U
عملیات روانی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
operations room
U
centre combatinformation: syn
operations room
U
اتاق عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
formal operations
U
عملیات صوری
concrete operations
U
عملیات عینی
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
clearing operations
U
عملیات مین روبی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
building operations
U
عملیات ساختمانی
air operations
U
عملیات هوایی
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
base of operations
U
پایگاه عملیات
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
concept of operations
U
تدبیر عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
deputy for operations
U
معاونت عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
denial operations
U
عملیات ممانعتی
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com