|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 2 (2 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu![]() |
English | Persian | Menu![]() |
---|---|---|---|
![]() |
coroutine U | بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود | ![]() |
![]() |
coroutine U | دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها | ![]() |
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | ||
|
|||
|