English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coordinate geometry U هندسه تحلیلی [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geometry U علم هندسه
geometry U هندسه
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
descriptive geometry U هندسه ترسیمی
descriptive geometry U هندسه تشریحی و توصیفی
spherical geometry U هندسه کروی
analytic geometry U هندسه تحلیلی [ریاضی]
geometry of numbers U نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
differential geometry U هندسه دیفرانسیل [ریاضی]
solid geometry U هندسه ی فضایی
solid geometry U هندسه فضایی
solid geometry U هندسه سه بعدی
Riemannian geometry U هندسه ریمانی [ریاضی]
plane geometry U هندسه مسطحه
analytical geometry U هندسه تحلیلی [ریاضی]
coordination geometry U هندسه کوئوردیناسیون
analytic geometry U هندسهء تحلیلی
analytic geometry U هندسه تحلیلی
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
coordinate U مختصات
coordinate U مختص
coordinate U مربوط
coordinate U تعدیل کردن هم پایه
coordinate U هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
coordinate U متناسب کردن
coordinate U کوئور دینانس شدن
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
X coordinate U مختصات بردار افقی
coordinate U هماهنگ ساختن
coordinate U هم ارا
coordinate U روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
coordinate U مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
coordinate U مختصه
coordinate U همرتبه کردن مختصات
coordinate U سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
coordinate U متناسب یا هماهنگ کردن
coordinate U هم پایه
coordinate U هم رتبه
coordinate system U دستگاه مختصات [ریاضی]
cylindrical coordinate U مختصات استوانه ای [ریاضی]
coordinate memory U حافظه مختصاتی
coordinate axises U محورهای مختصات
coordinate code U رمز مختصات نقاط
coordinate code U رمزمربوط به مختصات نقشهای
coordinate conjunction U حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
coordinate dimensioning U بعدسازی مختصاتی
coordinate paper U کاغذ مختصاتی
coordinate scale U گونیای مختصات
coordinate scale U گونیا
rectangular coordinate U مختصات متعامد
polar coordinate U مختصات قطبی
input coordinate U مختصات اولیه
polar coordinate system U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
cartesian coordinate system U سیستم مختصات کارتزین
relative coordinate system U دستگاه مختصات نسبی
rectangular coordinate system U سیستم مختصاتی مستطیلی
coordinate system of axis U سیستم محورهای مختصات
inertial coordinate system U سیستم مختصات ماندی
Cartesian coordinate system U دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
cylindrical coordinate system U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
spherical coordinate system U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). U باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com