Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contract specification
U
مشخصات قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
specification
U
مشخصه
specification
U
مشخصات
specification
U
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification
U
یات مشخصات ساخته نشده باشد
specification
U
کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
specification
U
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
specification
U
خصوصیات
specification
U
معیارها توضیحات
specification
U
تعیین
specification
U
تصریح
specification
U
تشخیص
specification
U
ذکرخصوصیات
specification
U
دفترچه مشخصات
specification
U
ویژگی
specification
U
ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
specification
U
مین شود یا کاری که باید انجام شود
particular specification
U
مشخصات ویژه در قرارداد
aircraft specification
U
خصوصیات هواپیما
job specification
U
مشخصات شغلی
general specification
U
مشخصات عمومی قرارداد
functional specification
U
مشخصه عملیاتی
program specification
U
خصیصه برنامه
program specification
U
مشخصه برنامه
programming specification
U
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
standard specification
U
مقررات استاندارد
job specification
U
ویژگیهای شغلی
specification plate
U
صفحهاختصاصی
standard specification
U
دستورات استاندارد
high Sierra specification
U
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
enhanced expanded memory specification
U
مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
contract
U
پیمان
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
همکشیدن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
مقاطعه
contract
U
دچارشدن
by contract
U
بطور مقاطعه
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
قرردادبستن
contract with
U
عقد کردن
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
قرارداد
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
U
تعهد
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
عقد
all in contract
U
قراداد کلی
contract
U
قرارداد بستن
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
contract
U
:قرارداد
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
U
متعاملین
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
parties to the contract
U
متعاقدین
parties to the contract
U
طرفین عقد
prime contract
U
قرارداد اصلی
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
labor contract
U
قرارداد کار
law of contract
U
قانون قرارداد
lease contract
U
اجاره نامه
lease contract
U
عقد اجاره
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
marriage contract
U
عقد نامه
marriage contract
U
عقد نکاح
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract
U
قرارداد باز
open contract
U
قرارداد غیر معین
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
unconditional contract
U
عقد منجز
optional contract
U
مجازی
optional contract
U
خیاری
optional contract
U
غیر واجب
optional contract
U
عقد خیاری
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unauthorized contract
U
عقد فضولی
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract
U
پیمان نامه
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract
U
عقد باطل
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract
U
صحت قرارداد
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
valid contract
U
عقد صحیح
the contract is still valid
U
خودباقی است
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
reward contract
U
عقد جعاله
revocable contract
U
عقد مجاز
revocable contract
U
عقد جایز
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
U
شبه قرارداد
quasi contract
U
شبه عقد
sales contract
U
قرارداد فروش
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
service contract
U
قرارداد خدماتی
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
contract of sale
U
عقد بیع
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
contract note
U
سند قرارداد
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
U
مزارعه
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
conditional contract
U
عقد معلق
conditional contract
U
عقد مشروط
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
conclusion of a contract
U
مبایعه
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
conclude a contract
U
عقد بستن
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
completion of contract
U
امضای قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract
U
عقد موجل
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract
U
عقد مکره
formula of contract
U
صیغه عقد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
futures contract
U
قرارداد اینده
futures contract
U
قرارداد سلف
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
invalid contract
U
عقد فاسد
irrevocable contract
U
عقد لازم
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work
U
پیمانکاری
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com