Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment
U
قراردادحمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
affreightment
U
اجاره کشتی
affreightment
U
قرارداد حمل
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
contract
U
:قرارداد
all in contract
U
قراداد کلی
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract with
U
عقد کردن
by contract
U
بطور مقاطعه
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
تعهد
contract
U
پیمان
contract
U
همکشیدن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
مقاطعه
contract
U
قرردادبستن
contract
U
قرارداد
contract
U
عقد
contract
U
منقبض شدن
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
دچارشدن
parties to the contract
U
طرفین عقد
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to the contract
U
متعاقدین
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
parties to the contract
U
متعاملین
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
prime contract
U
قرارداد اصلی
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
U
شبه قرارداد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
quasi contract
U
شبه عقد
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
lease contract
U
عقد اجاره
lease contract
U
اجاره نامه
law of contract
U
قانون قرارداد
labor contract
U
قرارداد کار
irrevocable contract
U
عقد لازم
invalid contract
U
عقد فاسد
marriage contract
U
عقد نامه
marriage contract
U
عقد نکاح
optional contract
U
غیر واجب
optional contract
U
خیاری
optional contract
U
عقد خیاری
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
open contract
U
قرارداد غیر معین
open contract
U
قرارداد باز
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract
U
عقد فضولی
unconditional contract
U
عقد منجز
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract
U
عقد صحیح
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
validity of contract
U
صحت قرارداد
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
U
عقد باطل
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract
U
پیمان نامه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
the contract is still valid
U
خودباقی است
revocable contract
U
عقد جایز
revocable contract
U
عقد مجاز
reward contract
U
عقد جعاله
sales contract
U
قرارداد فروش
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
service contract
U
قرارداد خدماتی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
contract of sale
U
عقد بیع
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
conditional contract
U
عقد معلق
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
U
مزارعه
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
U
سند قرارداد
conditional contract
U
عقد مشروط
conclusion of a contract
U
مبایعه
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
conclude a contract
U
عقد بستن
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
completion of contract
U
امضای قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract
U
عقد موجل
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract
U
عقد مکره
formula of contract
U
صیغه عقد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
futures contract
U
قرارداد اینده
futures contract
U
قرارداد سلف
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
optional contract
U
مجازی
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract work
U
پیمانکاری
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
contract specification
U
مشخصات قرارداد
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
To conclude an agreement (contract).
U
قراردادی بستن
To be in the red . To contract a debt .
U
قرض بالاآوردن
No such a thing has been stipulated in the contract.
U
درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles .
U
این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The contract has a few years to run .
U
به انقضای قرار داد چند سال مانده
contract price adjustment
U
تعدیل قیمت قرارداد
This contract is of unlimited duration.
U
طول مدت این قرارداد نامحدود است.
reasonableness of terms in contract
U
معقول بودن شرایط قرارداد
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
open end contract
U
قرارداد باز
open end contract
U
قرارداد نامحدود
time the essence of the contract
U
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
contract technical instructor
U
مربی فنی پیمانی
contract in set form
U
قرارداد تیپ
contract shipment number
U
شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
unit price contract
U
قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
contract bonds and guarantees
U
ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
cost sharing contract
U
قرارداد اشتراک در هزینه ها
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
contract price adjustment
U
رفع اختلاف در قیمت قرارداد
The party to the contract (agreement).
U
طرف قرارداد
contract escalation clause
U
ماده تعدیل قرارداد
option of contract invalid in part
U
خیار تبعیض صفقه
enewal of contract by tacit agreement
U
تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
An open - dated agreement ( contract) .
U
قرارداد بدون مدت
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com