English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuous inventory U موجودی مستمر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory U صورت کالا
inventory U فهرست اموال سیاهه
to take an inventory of U سیاهه
inventory U موجودی کالا
inventory U صورت اموال
inventory U فهرست
inventory U صورت دارایی موجودی
inventory U ذخیره موجودی اماد
inventory U فهرست موجودی
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
inventory U دفتر دارایی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
to take an inventory of U قهرست
to take an inventory of U سیاهه ماترک
inventory U پرسشنامه
to take an inventory of U صورت دارایی
inventory U لیست موجودی
complete inventory U موجودی کامل
biographical inventory U پرسشنامه زندگینامهای
consigned inventory U کالای امانی
personality inventory U پرسشنامه شخصیت
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
inventory lot U نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
inventory management U مدیریت موجودی
consigned inventory U اماد امانی
inventory lot U نوبه ذخیره مهمات
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
adjustment inventory U پرسشنامه سازگاری
controlled inventory U اقلام ذخیره کنترل شده
controlled inventory U موادکنترل شده اقلام بررسی شده
draw up inventory U تنظیم صورت دارایی
financial inventory U ذخایر پولی
financial inventory U ذخایر مالی
interest inventory U پرسشنامه رغبت سنج
inventory lot U نوبه انبار
inventory control U کنترل موجودی
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
inventory discrepancy U اختلاف دفتردارایی
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
eysenck personality inventory U پرسشنامه شخصیتی ایسنک
maudsley personality inventory U پرسشنامه شخصیتی مادزلی
bell adjustment inventory U پرسشنامه سازگاری بل
california psychological inventory U پرسشنامه روانی کالیفرنیا
bernreuter personality inventory U پرسشنامه شخصیتی برن رویتر
continuous U متصل
continuous U وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
continuous U سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
continuous U کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
continuous U متوالی
continuous U ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
continuous U بدون پایان یابدون قط عی
continuous U مداوم
continuous U پیوسته
continuous U قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
continuous tone U اهنگ پیوسته
continuous variable U متغیر پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
continuous time U با پیوستگی زمانی
continuous tone U ته رنگ پیوسته
continuous tone U نقطههای متفاوت
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous window U پنجره سراسری
continuous drizzle U بارشبارانملائم
continuous wave U موج پایدار
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
continuous rain بارش باران دائمی
continuous snow U بارشبرفدائمی
continuous spectrum U طیف نشری
continuous beam U تیر یکسره
continuous error U خطای متوالی
continuous fire U اتش مداوم
continuous fire U اتش پایدار
continuous form U ورقه پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous forms U فرم های پیوسته
continuous function U تابع پیوسته
continuous grading U دانه بندی پیوسته
continuous grading U دانه بندی یکسره
continuous error U خطای پیوسته
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
continuous duty U کار پیوسته
continuous beam U تیر چند دهانه تیر سراسری
continuous beam U تیر ممتد
continuous beam U تیرچند پایه
continuous climbing U صعود طبیعی
continuous current U جریان یکنواخت
continuous data U دادههای پیوسته
continuous data U دادههای متوالی
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous illumination U روشنایی مداوم
continuous illumination U روشنایی پایدار منطقه رزم
continuous spectrum U طیف انفصالی
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous reinforcement U تقویت پیاپی
continuous processing U پردازش پیوسته
continuous reinforcecement U ارماتور ممتد
continuous rating U کار پیوسته اسمی
continuous processor U دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
continuous flow U جریان با دبی ثابت
continuous paper U کاغذ پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
continuous flow analyser U تجزیه گر جریان پیوسته
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
continuous stock taking U موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
continuous packing column U ستون پر شده پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous traffic line U خط پر امد و شد
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous deep beam U تیر تیغه یکسره
continuous adjustable transformer U مبدل تنظیم پذیر
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com