English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuity of command U مداومت فرماندهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuity U استمرار
continuity U پیوستگی
continuity U اتصال
continuity U استمرار تسلسل
continuity U دوام
continuity U مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
continuity equation U معادله پیوستگی
continuity equation U رابط پیوستگی
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
continuity of flow U پیوستگی جریان
continuity of operations U مداومت عملیات
continuity of operations U تسلسل عملیات
continuity theory U نظریه پیوستگی
equation of continuity U معادله همبستگی جریان
continuity tester U آزماندهیاتصال
solution of continuity U گسیختگی
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
legal presumption of continuity U استصحاب
second in command U معاون
specified command U نیروی اختصاصی
command.com U در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
command.com U COCO.ANDفایل
under command U زیرفرماندهی
under command U تحت کنترل
specified command U فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
self command U خودفرمانی
self command U کف نفس
self command U خودداری
second in command U معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
at my command U به فرمان من
command U سرکردگی فرماندهی
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command U امرکردن
command U امر
command U حکم
command U فرماندهی
command U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command U فرمان دستوردادن
command U دستور
command U امریه
command U فرمایش
command U حکم کردن
command U یکان قرارگاه عمده
command U فرمان
command U فرمان دادن
logistical command U یکان لجستیکی
logistical command U فرماندهی لجستیکی
preparatory command U فرمان خبر
external command U فرمان خارجی
external command U فرمان برونی
joint command U یکان مشترک
joint command U فرماندهی مشترک
internal command U فرمان درونی
full command U اداره کامل
full command U کنترل کامل
embeded command U فرمان تعبیه شده
dosmount command U فرمان پیاده کردن
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
command strength U استعداد یکان
command unit U واحد فرمان
command economy U اقتصاد دستوری
commodity command U فرماندهی اماد
commodity command U یکان امادکالاهای مصرفی
comp command U COفرمان P
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
command economies U اقتصاد دستوری
command post U پست فرماندهی
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
command socialism U سوسیالیسم دستوری
major command U یکان عمده
major command U فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
support command U یکان پشتیبانی
support command U فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
tactical command U فرماندهی تاکتیکی
tactical command U یکان تاکتیکی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
to perform a command U فرمانی را اجرا کردن
transient command U فرمان ناپایدار
type command U نوع یکان ناو گروه
unified command U فرماندهی متحد
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
word of command U فرمان نظامی
word of command U فرمان انتصاب
support command U فرماندهی پشتیبانی
command net U شبکه یکان
sequence of command U ترتیب توالی فرامین
operational command U فرماندهی از نظر عملیاتی
operator command U فرمان متصدی
oversea command U یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
type command U فرماندهی ناو گروه
preparatory command U فرمان حاضرباش
resume command U به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
retraining command U یکان بازاموزی
retraining command U قسمت ندامتگاه
scheme of command U طرح عملیاتی یکان
scheme of command U طرح فرماندهی
sealift command U فرماندهی حمل و نقل دریایی
sealift command U یکان حمل و نقل دریایی
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
command module U نقشهراهنما
high command U فرماندهی عالی
channel command U فرمان کانال
combined command U فرماندهی مرکب
combined command U یکان مرکب
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command and control U کنترل و فرماندهی
command automatism U فرمانبری مطلق
command axis U محور حرکت یکان
command posts U پست فرماندهی
command channels U ردههای فرماندهی
command channels U سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
chain of command U سلسله مراتب فرماندهی
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
chain of command U سلسله مراتب
base command U فرماندهی پایگاه
high command U سرفرماندهی
administrative command U یکان اداری
administrative command U فرماندهی اداری
air command U فرماندهی نیروی هوایی
air command U فرماندهی هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
area command U فرماندهی منطقه
air command U یکان هوایی
command axis U محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
AT command set U حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
command posts U پاسگاه فرماندهی
command group U گروه فرماندهی
command signal U علامت فرمان
command language U زبان فرماندهی
command language U زبان فرمان
command post U پاسگاه فرماندهی
command language U زبان دستوری
command liaison U افسر رابط فرماندهی
command liaison U شبکه رابط یکان
filter command U فرمان FILTER
command mode U حالت فرماندهی
command mode U وضعیت دستوری
command net U شبکه فرماندهی
command of execution U ریاست اجرایی
command of execution U فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command report U گزارش فرماندهی
command processing U پردازش دستورالعمل
command processor U سیستم عامل فرمانی
command key U کلید فرمان
command heading U مسیرپیش بینی شده
command heading U مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
air strategical command U فرماندهی استراتژیکی هوایی
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
tactical command ship U ناو فرماندهی
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
alternate command authority U افسر جانشین فرمانده
alternate command authority U مقام جانشین فرماندهی
amphibious command ship U ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
forward command post U پاسگاه مقدم
command post exercise U تمرین پاسگاه فرماندهی
forward command post U پست فرماندهی جلو
area support command U فرماندهی پشتیبانی منطقه
hayes command set U مجموعه فرمانهای هیز
advance command post U پاسگاه فرماندهی جلو
advance command post U پاسگاه رده جلو
air defense command U فرماندهی پدافند هوایی
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
command select system U سیستم فرمان انتخابی
command destruct signal U علامت تخریب موشک با فرمان دور
channel command word U کلمه فرمان محرا
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
division support command U فرماندهی پشتیبانی لشگر
embedded formating command U فرمان قالب بندی مندرج
command issuing office U دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
army reserve command U فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
officer in tactical command U فرمانده تاکتیکی
command driven software U نرم افزار فرمان گرا
command budget estimate U براوردبودجه
command budget estimate U براورد بودجه یکان
command issuing office U دفتر توزیع فرامین یکان
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
software command language U زبان فرمانی نرم افزاری
command destruct signal U علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
army material command U فرماندهی اماد نیروی زمینی
command and general staff college U دافوس
army airdefense command post U پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com