English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
composition contract U قرارداد ارفاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
composition U ترکیب
composition U نسبت اجزاء سازنده
composition U صلح
composition U مصالحه
composition U نسبت اجزای سازنده
composition U سرایش قطعه هنری
composition U ساخت
composition U انشاء
composition U ارایش
composition U ارایش یکان سازمان
composition U قرارداد ارفاقی
composition U ترکیب هنری
composition a U خرج خمیری شکل ا یا ب ترکیب ا
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition of compo U آمیزه
color composition U ترکیب رنگ ها در نقشه فرش
composition of forces U ترکیب نیروها
cosmic composition U ترکیب کیهانی
fallacy of composition U تعمیم نادرست
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
composition of compo U ترکیب
composition and make up terminal U صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
by contract U بطور مقاطعه
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract U دچارشدن
contract with U عقد کردن
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
all in contract U قراداد کلی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
in contract U طبق قرارداد
contract U مقاطعه
contract U منقبض شدن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات پیمان .
contract U قرارداد بستن
contract U :قرارداد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
contract U عقد
parties to the contract U طرفین عقد
operation of contract U نفوذ قرارداد
parties to the contract U متعاقدین
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to a contract U طرفین قرارداد
performance of a contract U اجرای قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U شبه عقد
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U مواد قرار داد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to the contract U متعاملین
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
labor contract U قرارداد کار
law of contract U قانون قرارداد
lease contract U اجاره نامه
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
irrevocable contract U عقد لازم
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
service contract U قرارداد خدماتی
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract of sales U قرارداد فروش
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
contract period U دوره قرارداد
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract U عقد موجل
gratuitous contract U عقد غیر معوض
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
contract of farmletting U مزارعه
forced contract U عقد مکره
futures contract U قرارداد سلف
formula of contract U صیغه عقد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
contract period U مدت قرارداد
futures contract U قرارداد اینده
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
invalid contract U عقد فاسد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
contract specification U مشخصات قرارداد
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work U پیمانکاری
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com