Perdic | complex absolute value function | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	complex absolute value function U	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	complex analytic function U	تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
	absolute value function U	تابع قدر مطلق [ریاضی]
	real absolute value function U	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
	complex U	مختلط
	complex U	:پیچیده
	complex U	هم تافت
	complex U	اچار
	complex U	عقده
	complex U	گروهه مجموعه
	complex U	مجتمع
	complex U	پیچیده
	complex U	مرکب
	complex U	بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
	complex U	طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
	complex U	همتافت
	complex U	کمپلکس
	complex U	عقده روانی
	complex U	مرکب از چند جزء بغرنج
	Complex analysis U	نظریه توابع [ریاضی]
	compound complex U	دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
	complex system U	سازگان پیچیده
	complex multiplet U	چندتایی پیچیده
	complex system U	سیستم پیچیده
	complex power U	توان موهومی
	complex power U	توان مختلط
	coordinated complex U	کمپلکس کوئوردینانسی
	Complex analysis U	آنالیز مختلط [ریاضی]
	diana complex U	عقده دیانا
	edipus complex U	عقده ادیپ
	electra complex U	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
	electra complex U	عقده الکترا
	port complex U	لنگرگاه
	port complex U	مجتمع بندری
	complex number U	اعداد مختلط
	inferiority complex U	خود کم بینی
	activated complex U	کمپلکس فعال شده
	sigma complex U	کمپلکس سیگما
	complex number U	عدد مختلط
	base complex U	مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
	superiority complex U	خودبین
	complex admittance U	گذرایی مختلط
	complex circuit U	مدار مختلط
	complex fraction U	مخرج مشترک
	complex fraction U	برخه مشترک
	complex impedance U	ناگذرایی مختلط
	complex indicator U	نشانگر عقده
	complex number U	عدد مرکب
	universal complex U	عقده همگانی
	complex dune U	ریگروانانباشته
	planar complex U	کمپلکس مسطح
	intermediate complex U	کمپلکس واسطه
	medea complex U	عقده فرزند کشی
	inferiority complex U	عقده حقارت
	labile complex U	کمپلکس تغییرپذیر
	jocasta complex U	عقده یوکاستا
	complex number U	عدد مختلط [ریاضی]
	medea complex U	عقده میدیا
	superiority complex U	عقده ای
	superiority complex U	خود سر
	superiority complex U	خود رای
	superiority complex U	از خود راضی
	inert complex U	کمپلکس بی اثر
	oedipus complex U	عقده ادیپ
	orestes complex U	عقده اورستس
	mother complex U	عقده مادری
	oedipus complex U	احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
	hydroelectric complex U	اجزایتبدیلآببهالکتریسیته
	guilt complex U	عذابوجدان
	complex conjugate U	عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
	complex plane U	صفحه مختلط [ریاضی]
	spin paired complex U	کمپلکس اسپین زوج شده
	aircraft arresting complex U	وسایل مهار هواپیما
	theory of functions of a complex variable U	نظریه توابع [ریاضی]
	The human brain is a complex organ . U	مغز انسان عضو پیچیده یی است
	complex instruction set computer U	کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
	theory of functions of a complex variable U	آنالیز مختلط [ریاضی]
	absolute <adj.> U	مطلق
	absolute value U	قدر مطلق
	absolute value U	ارزش مطلق
	absolute zero U	صفر مطلق
	absolute value U	مقدار مطلق
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	absolute <adj.> U	خالص
	absolute <adj.> U	لازم الاجرا
	absolute <adj.> U	حتمی
	absolute <adj.> U	واجب
	absolute <adj.> U	حیاتی
	absolute value U	قدر مطلق [ریاضی]
	absolute <adj.> U	صرف نظرنکردنی
	absolute <adj.> U	ضروری
	absolute <adj.> U	غیر مشروط
	absolute <adj.> U	غیر قابل امتناع
	absolute <adj.> U	چاره نا پذیر
	absolute U	مجرد
	absolute U	دایره نامحدود
	absolute	استبدادی
	absolute U	ازاد
	absolute U	کامل
	absolute U	غیر مقید
	absolute	آزاد از قیود فکری
	absolute U	خالص
	absolute U	مطلق
	absolute U	غیر مشروط
	absolute	مستقل
	absolute	خود رای
	absolute U	کامل قطعی
	absolute viscosity U	گرانروی مکانیکی
	absolute volue U	ارزش مطلق
	absolute volue U	مقدار مطلق قدر مطلق
	absolute volume U	حجم مطلق
	absolute zaro U	صفر مطلق
	absolute altitude U	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
	absolute altitude U	ارتفاع مطلق
	absolute zero entropy U	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
	absolute altimeter U	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
	absolute viscosity U	گرانروی مطلق
	absolute viscosity U	لزجت مطلق
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	absolute sensitivity U	حساسیت مطلق
	absolute temperature U	دمای مطلق
	absolute champion U	قهرمان مطلق شطرنج
	absolute unit U	واحد مطلق
	absolute vacuum U	خلاء مطلق
	absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
	absolute authortity U	اقتدار مطلق
	absolute authortity U	اختیار مطلق
	absolute artesian well U	چاه ارتزین مطلق
	absolute altimeter U	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
	absolute alcohol U	الکل مطلق
	absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
	absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
	absolute address U	نشانی مطلق
	absolute accommodation U	انطباق مطلق
	decree absolute	حکم نهائی دادگاه
	It is an absolute chaos. U	همه رشته کارها از دست در رفته است
	monarchy absolute U	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
	mean absolute deviation U	انحراف میانگین
	absolute majority U	اکثریت مطلق
	absolute advantage U	برتری مطلق
	absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
	absolute address U	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
	absolute address U	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
	absolute address U	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
	absolute address	آدرس مطلق
	absolute address U	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
	absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
	absolute address U	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
	absolute address U	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
	absolute address U	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
	absolute address U	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
	absolute address U	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
	absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
	unattainbility of absolute zero U	دسترس ناپذیری صفر مطلق
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute coding U	برنامه نویسی مطلق
	absolute code U	برنامه نویسی مطلق
	absolute density U	چگالی مطلق
	absolute frequency U	بسامد مطلق
	absolute frequency U	فراوانی مطلق
	absolute filter U	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
	absolute filter U	صافی صد در صد
	absolute ether U	اثر مطلق
	absolute gravity U	سنگینی مطلق
	absolute height U	ارتفاع نسبت به سطح دریا
	absolute judgment U	قضاوت مطلق
	absolute efficiency U	کارائی مطلق
	absolute joystick U	سکان هدایت مطلق
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	absolute error U	اشتباه مطلق تیراندازی
	absolute coulomb U	کولن مطلق
	absolute deficiency U	نقص مطلق
	absolute deviation U	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
	absolute deviation U	انحراف مطلق
	absolute discharge	آزادی مطلق
	absolute configuration U	پیکر بندی مطلق
	absolute error U	اشتباه مطلق
	absolute error U	خطای مطلق
	absolute energy U	انرژی مطلق
	absolute dud U	گلوله اتمی عمل نکرده
	absolute dry U	کاملا" خشک
	absolute drought U	خشکی مطلق
	absolute deficiency U	عدم کارائی مطلق
	absolute magnitude U	قدر مطلق
	absolute movement U	حرکت مطلق
	absolute limen	آستانه مطلق
	absolute threshold	آستانه مطلق
	absolute loader U	بارکننده مطلق
	absolute scale U	مقیاس مطلق
	absolute luminosity U	درخشندگی مطلق
	absolute monopoly U	انحصار مطلق
	absolute magnitude U	قدر حقیقی
	absolute measurement U	اندازه گیری مطلق
	absolute methanol U	متانول مطلق
	absolute pressure U	فشار مطلق
	absolute poverty U	فقر مطلق
	absolute potential U	پتانسیل مطلق
	absolute pitch U	زیر و بمی مطلق
	absolute legal U	or dominion exercise ofthe power property controlover
	absolute permeability U	نفوذپذیری مطلق
	absolute paths U	مسیر نسبت به یک مبنا