English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
combined U ترکیب شده
combined U مرکب
combined U مختلط
combined arms U مرکب
combined footing U شالوده مرکب
combined forces U نیروهای مرکب
combined stresses U تنش مرکب
combined command U یکان مرکب
alpine combined U مجموع مسابقههای الپاین
combined circuit U مین مجهز به مدار عامل مرکب
combined circuit U مدار مرکب
combined command U فرماندهی مرکب
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combined publications U نشریات مشترک
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
combined arms U رستههای مرکب
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined stresses U تنشهای مرکب
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
combined staff U ستاد مرکب
combined arms U یکان مرکب
combined publications U نشریات رستههای مرکب
combined arms army U ارتش مرکب
combined arms team U تیم رستههای مرکب
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
combined bill of laning U بارنامه مرکب
combined bill of laning U بارنامه حمل مرکب
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
combined communication board U هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined arms team U تیم مرکب
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
My trip to Europe was business and pleasure combined . U سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
transport U ترابری
through transport U حمل یکسره
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
transport U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport U انتقال دادن
transport U ترابری کردن
transport U حمل و نقل
transport U ترابری حامل
transport U وسیله نقلیه
transport U حمل ونقل
transport U بارکش
transport U از خود بیخودشدن از جا در رفتن
transport U نفی بلد کردن
transport U نقل وانتقال دادن
transport U حمل کردن
transport U بردن
transport U حمل ونقل کردن حمل کردن
transport U بارکشی
transport U نقل و انتقال
transport U حمل
document U متکی به مدرک کردن
document U ملاک سندیت دادن
document U دستاویز
document U سند
document U 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
document U نوشتن شرح یک فرآیند
document U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
associated document U متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
document U فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document U پردازش متن توسط کامپیوتر
document U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U مدرک
associated document U وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated document U سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
mode of transport U روش حمل
transport means U وسیله بارکشی یاحمل ونقل
transport number U عدد انتقال
transport stream U ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
multimodal transport U حمل مرکب
multimodal transport U حمل و نقل چند نوعه
water transport U ناقلآب
transport caf U غذاخوریکنارجادهمخصوصرانندگانکامیون
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
transport division U قسمت حمل و نقل
transport charges U کرایه
motor transport U حمل ونقل به وسیله خودرو
multimodal transport U حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
intermodal transport U حمل با چند نوع وسیله نقلیه
intermodal transport U حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
transport by rail U حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
mode of transport U نوع حمل و نقل
domestic transport U حمل و نقل داخلی
tape transport U حامل نوار
means of transport U وسائط نقلیه
motor transport U حمل و نقل موتوری
transport area U منطقه حمل و نقل پرسنل
transport of goods U رفت و آمد بار
attack transport U ناو ترابری نیروی تک
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
transport trade U تجارت حمل و نقل
transport industry U تجارت حمل و نقل
transport business U تجارت حمل و نقل
transport trade U صنعت حمل و نقل
transport industry U صنعت حمل و نقل
bulk transport U حمل بار به صورت فله
transport of goods U حمل و نقل بار
soil transport U حمل خاک
soil transport U جابجا کردن خاک
cargo transport U هواپیمای ترابری
cost of transport U قیمت حمل ونقل
cost of transport U کرایه
transport car U وسیله نقلیه
transport business U صنعت حمل و نقل
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
reliance on a document U استناد به مدرک خاصی
source document U سند منبع
source document U سند اصلی
the body of a document U متن یک سند
identification document U کارت شناسایی
sent document recovery U استردادمدارکفرستادهشده
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
document receiving U دریافتکنندهمدارک
document handler U گردانندهمدراک
document folder U پوشهمدارک
turnaround document U متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
lost document U مدرک گم شده
to forge a document U سندی راجعل کردن
to fabricate a document U سندی راجعل کردن
identification document U شناسنامه
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
document number U شماره درخواست
document number U شماره سند
document of birth U سند ولادت
document of identity U اسناد سجل و احوال
document of nationality U سند تابعیت
document of title U سند مالکیت
document processing U پردازش مدرک
authentic document U سند صحیح
authenticity of a document U اعتبار سند
document in proof U دلیل مستند
document format U فرمت مدرک
document file U پرونده اسناد یکان
private document U سند عادی
contents of a document U مندرجات سند
document bills U اوراق تجارتی
baseline document U سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
authenticity of document U صحت سند
document file U پرونده اسناد
document format U قالب مدرک
document processing U متن پردازی
document reader U سند خوان
original document U بنچاق
official document U سند رسمی
noterial document U سند رسمی
master document U مدرک اصلی
referring to a document U استناد به مدرک خاصی
authentic document U مدرک اصلی
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
forged document U سند جعلی
enforceable document U سند لازم الاجرا
document reader U سندخوان
document register U ثبات
document register U بایگانی
document register U ثبت کردن سند
document register U ثبت سند
document retrieval U بازیابی سند
original document U اصل سند
air transport group U گروه ترابری هوایی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious transport dock U ناو حمل و نقل اب خاکی
amphibious transport ship U ترابر اب خاکی
road transport vehicle U کامیون
multimodal transport operator U عامل حمل و نقل چند نوعه
magnetic tape transport U گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape transport U انتقال نوار مغناطیسی
road transport vehicle U ماشین باری
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
blank signed document U سفید امضاء
To forge a document (documents). U سند ومدرک سازی کردن
refugee's travel document U گذرنامه پناهنده
certificate [official document] U مدرک
certificate [official document] U گواهی
document base font U فونت پایه مدرک
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
refugee travel document U گذرنامه پناهنده
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
Berlin Transport Authority [BVG] U اداره ترابری برلین
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
abusing a blank signed document U سوء استفاده از سفید امضاء
bottom-fold document case U کیفمدارک
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] U امضا یادگاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com