Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
combined forces
U
نیروهای مرکب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combined
U
ترکیب شده
combined
U
مرکب
combined
U
مختلط
combined harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined stresses
U
تنشهای مرکب
combined stresses
U
تنش مرکب
combined arms
U
یکان مرکب
combined arms
U
رستههای مرکب
nordic combined
U
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combined publications
U
نشریات مشترک
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
combined arms
U
مرکب
combined staff
U
ستاد مرکب
combined footing
U
شالوده مرکب
combined command
U
یکان مرکب
combined publications
U
نشریات رستههای مرکب
combined command
U
فرماندهی مرکب
combined circuit
U
مین مجهز به مدار عامل مرکب
alpine combined
U
مجموع مسابقههای الپاین
combined circuit
U
مدار مرکب
combined transport
U
حمل و نقل ترکیبی
combined arms team
U
تیم رستههای مرکب
combined transport document
U
اسناد حمل ترکیبی
combined transport operator
U
عامل حمل و نقل ترکیبی
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined communication board
U
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
combined bill of laning
U
بارنامه حمل مرکب
combined bill of laning
U
بارنامه مرکب
combined influence mine
U
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
combined arms team
U
تیم مرکب
combined arms army
U
ارتش مرکب
combined arms army
U
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
fiata combined transport bill of lading
U
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
My trip to Europe was business and pleasure combined .
U
سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
forces
U
نافذ
forces
U
شروع به عمل یا کار
forces
U
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces
U
مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces
U
قدرت
forces
U
جبر
forces
U
مجبورکردن بزورگرفتن
forces
U
بزور بازکردن
forces
U
راندن
forces
U
بیرون کردن
forces
U
بازور جلو رفتن تحمیل
forces
U
مجبور کردن
forces
U
وادار کردن
forces
U
مسلح کردن
forces
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
U
زور
forces
U
نیرو
forces
U
عنف
forces
U
نفوذ
forces
U
قوا
forces
U
عده
forces
U
شدت عمل
forces
U
بردار نیرو
forces
U
خشونت نشان دادن
forces
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
U
فشار دادن
forces
U
یکان قسمت نظامی
forces
U
پاس بی هدف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces
U
مجبورکردن
forces
U
تحمیل کردن
forces
U
بی عصمت کردن
forces
U
نیروی نظامی
irregular forces
U
نیروهای چریکی
land forces
U
قوای بری
land forces
U
نیروی زمینی
irregular forces
U
نیروهای نامنطم
ground forces
U
نیروهای زمینی
landing forces
U
قوای اب خاکی
market forces
U
عوامل موثردر بازار
nato forces
U
نیروهای پیمان ناتو
naval forces
U
نیروهای دریایی
market forces
U
نیروهای بازار
marine forces
U
نیروی تفنگدار
marine forces
U
تفنگداران دریایی
lateral forces
U
نیروهای عرضی
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
naval forces
U
نیروی دریایی
screening forces
U
نیروهای پاسیور
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
system of forces
U
دستگاه نیروها
transient forces
U
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
triangle of forces
U
مثلث نیروها
triangle of forces
U
سه گوشه نیروها
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
fundamental forces
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
U
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
nuclear forces
U
نیروهای هستهای
opposing forces
U
نیروهای متخاصم
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
orange forces
U
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
orientation forces
U
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
package forces
U
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
parallelogram of forces
U
متوازی الاضلاع نیروها
people forces
U
نیروی پایداری
people forces
U
نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
political forces
U
نیروهای سیاسی
polygon of forces
U
کثیرالاضلاع نیروها
polygon of forces
U
بس گوشه نیروها
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
expeditionary forces
U
قشون استعماری
air forces
U
نیروی هوایی
army forces
U
نیروهای زمینی
army forces
U
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
armed forces
U
نیروهای مسلح
assigned forces
U
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
auxiliary forces
U
قوای کمکی
expeditionary forces
U
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary forces
U
نیروی اعزامی
task forces
U
گروه کار
task forces
U
نیروی اجرای عملیات
armed forces
U
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
police forces
U
نیروی انتظامی
police forces
U
نیروی پلیس
task forces
U
تاسک فورس
police forces
U
دادگاه پلیس
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
assigned forces
U
نیروهای زیر امر
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
differential forces
U
نیروهای دیفرانسیلی
distribution of forces
U
تقسیم نیروها
distribution of forces
U
واگذاری نیروها
enemy forces
U
نیروهای دشمن
forces of production
U
نیروهای تولید
four forces of nature
U
چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces
U
نیروهای خودی
garrison forces
U
نیروهای پادگانی
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
ground forces
U
نیروی زمینی
contingencey forces
U
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
composition of forces
U
ترکیب نیروها
component forces
U
نیروهای مولفه
blue forces
U
نیروهای خودی
blue forces
U
نیروهای ابی
combat forces
U
نیروهای رزمی
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier
U
پیک نیروهای مسلح
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
sum of all external forces
U
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
armed forces courier
U
پیک ارتشی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
armed forces police
U
دژبان نیروهای مسلح
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
U
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
van der waals forces
U
نیروهای وان در والس
dipole dipole forces
U
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com