English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combination U چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination U مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination U هماوندی
combination U ترکیب
combination U امیزش
combination U مجموعه
combination U ضربههای پی در پی
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination influence U مکانیسم عامل مرکب
combination lock U قفل حروفی
combination pliers آمیزش قفل ها
combination spanner U آچارچندکاره
linear combination U ترکیب خطی [ریاضی]
combination locks U قفل حروفی
linear combination U ترکیب خطی
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination lantern U فانوس مرکب
combination influence U عامل ترکیبی
combination toolholder U ابزار نگهدار چندگانه
combination fixture U اویز مرکب
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
combination current U جریان مرکب
combination circuit U مدارمرکب در مین
combination circuit U مدار انفجاری مرکب
combination bands U نوارهای ترکیبی
combination vehicle U خودروهای مرکب
chemical combination U ترکیب شیمیایی
combination vehicle U خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
horizontal combination U ترکیب افقی
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
business combination U ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
combination switch U سویچ چندکاره
combination tone U صوت ترکیبی
combination slitting, shears U میله و اهن بر
combination slitting, shears U قیچی ورق
combination slitting, shears U cutter bar and
combination turret lathe U ماشین تراش کاپستان مرکب
ritz rydbergy combination principle U اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
linear combination of atomic orbitals U ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
carrier U متصدی حمل و نقل
carrier U مکاری
carrier U موج حام-ل
carrier U موسسه حمل و نقل
carrier U وسیله حمل و نقل
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U برنامه حامل میکرب
carrier U دستگاه کاریر
carrier U ناو هواپیمابر
carrier U باربر
carrier U نامه بر
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U carrier aircraft
carrier U حمل کننده
carrier U ترک بند
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U ارسال داده ساده
carrier U داده ارسالی موج مانند
carrier U مشابه 1595
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier U فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U حامل
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
piton-carrier U میخحامل
video carrier U حامل ویدئو
common carrier U گاراژ دار
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
data carrier U حامل داده ها
weapon carrier U حامل جنگ افزار
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
log carrier U حاملچوبگرد
negative carrier U محلقرارگیرینگاتیو
suit carrier U پوششکتوشلوار
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
common carrier U متصدی حمل ونقل
common carrier U مکاری
troop carrier U نیرو بر
image carrier U حامل تصویر
letter carrier U نامه رسان پستچی
letter carrier U چاپار
sound carrier U حامل صوت
water carrier U دلو
puck carrier U گوی دار
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
oxygen carrier U اکسیژن بر
personnel carrier U نفربر
hod carrier U ناوه کش
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
fuse carrier U فیوزگیر
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
data carrier U داده بر
lumber carrier U کشتی تیر بر
data carrier U حامل داده
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
personnel carrier U خودرو نفربر
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
air carrier U شرکت ترابری هوایی
ammunition carrier U مهمات بیار
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
battery carrier U شاسی باتری
carrier pigeons U کبوتر قاصد
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
aircraft carrier U carrier : syn
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon U کبوتر نامه بر
carrier pigeon U کبوتر قاصد
carrier pigeons U کبوتر نامه بر
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
carrier detect U کشف حامل
carrier detect U تشخیص حامل
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
carrier handle U دسته حمل
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier system U سیستم حامل
carrier wave U موج حامل
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien U در گرو شرکت حمل
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
color carrier U حامل رنگ
carrier handle U دستگیره حمل
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency U فرکانس موج حامل
carrier gas U گاز حامل
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier frequency U بسامد حامل
three-tier car carrier U حملماشینسهطبقه
carrier color signal U پیام رنگی حامل
carrier color signal U پیام رنگ تابی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
breech block carrier U الات متحرک
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
breech block carrier U حامل کولاس
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
antisubmarine carrier group U ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
high frequency carrier cable U کابل کاریر فرکانس بالا
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com