English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
collision detection U تشخیص تصادم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detection U یافت
detection U عمل تشخیص چیزی
detection U نمایان سازی
detection U اشکارسازی
detection U اشکار سازی
detection U ردیابی
detection U کشف
detection U بازیابی بازرسی
detection U تفتیش
detection U اکتشاف
fault detection U عیب یابی
grid detection U اشکارسازی شبکه
error detection U خطا یابی
edge detection U اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
detection range U قدرت اکتشافی
detection range U برد اکتشافی
signal detection U علامت یابی
surface detection U اکتشاف سطحی
surface detection U راداراکتشافی سطحی
detection limit U حد اشکارسازی
radio detection U در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio detection U اکتشاف رادیویی
probability of detection U احتمال کشف
probability of detection U احتمال اکتشاف
detection of seismic waves U ردیابامواجمرتعش
target detection radar U رادارحمایتکنندههدف
comouflage detection photography U نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
square law detection U یکسوکنندگی مربعی
maximum probility detection U تعیین احتمال حداکثر
fire detection system U سیستم اشکارساز حریق
grid current detection U یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
metal detection device U دستگاه فلزیاب
anode band detection U یکسوسازی اندی
characteristic detection width U عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
near collision U حالت نزدیک برخورد دوهواپیما
collision U تلاقی
collision course U اختلافنظر
collision U برخورد
to come in to collision U تصادف کردن
collision U تصادف
collision U برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision U ضربه
collision U تصادم
come into collision U تصادف کردن
come into collision U تصادم کردن
to come in to collision U تصادم کردن
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
collision risk U خطر تصادم
collision rate U سرعت برخورد
collision rate U نرخ برخورد
collision rate U میزان برخورد
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
collision of the second kind U برخورد نوع دوم
collision of the first kind U برخورد نوع اول
collision coverage U شمول جبران تصادمات
collision ionization U یونش برخوردی
collision frequency U فراوانی برخورد
collision excitation U تحریک برخوردی
collision energy U انرژی برخورد
probability of collision U احتمال برخورد
elastic collision U برخورد کشسان
effective collision U برخورد موثر
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
collision bulkhead U دیواره ضد تصادم
head on collision U برخورد رودررو
head on collision U برخوردشاخ به شاخ
collision bulkhead U دیواره نشکن
collision course interception U تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
elastic collision U برخورد الاستیک
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
inelastic collision U برخورد ناکشسان
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
The two cars had a head –on collision. U دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com