English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coding form U ورقه برنامه نویسی
coding form U فرم برنامه نویسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coding U برنامه نویسی
coding U کد گذاری چیزی
coding U کد گذاری
coding U علامت گذاری
coding U کدگذاری
coding U رمزگردانی
coding U رمزگذاری
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
coding room U اطاق رمز
modular coding U برنامه نویسی پیمانهای
in line coding U کدگذاری درون برنامهای
coding delay U تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
bar coding U علامت گذاری ستونی
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
out of line coding U کدگذاری برون خطی
optimum coding U برنامه نویسی بهینه
absolute coding U برنامه نویسی مطلق
numeric coding U برنامه نویسی عددی
coding test U ازمون رمزگردانی
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
program coding U کدگذاری برنامه
Manchester coding U نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
relative coding U برنامه نویس نسبی
relative coding U برنامه نویسی نسبی
Manchester coding U و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
Manchester coding U روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
structures coding U برنامه نویسی ساخت یافته
symbolic coding U برنامه نویسی نمادی
symbolic coding U کدگذاری سمبلیک
symbolic coding U کدگذاری نمادی
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
in form U اماده
in form U خوش حالت
three form U فرم تریو
form U تشکیل دادن
out of form U بدحالت
out of form U غیراماده
re form U دوباره درست کردن
form U صورت دیس
form U طریقه
form U روش
form U امادگی
form U تصویر وجه
form U سابقه فعالیت اسب
form U قسم
form U برگه ورقه
form U فرم
form U تشکیل دادن ساختن
form U فراگرفتن
form U شکل گرفتن سرشتن
form U پروردن
form U صورت
form U شکل قالب
form U قالب کردن
form U بشکل دراوردن
form U نوع
form U نظم فرم
form U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form U یات مربوطه را وارد میکند
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form U یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
form U ایجاد یک شکل
form U ساخت
form U ورقه
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U شکل دادن
form U شکل
form U طرز ورفتار
form U ریخت
form U ترکیب
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
pyranose form U شکل پیرانوزی
quadratic form U شکل درجه دوم
normal form U صورت هنجار
quadratic form U معادله درجه دوم
radial form U شکل ستارهای
reduced form U فرم تعدیل شده
reduced form U فرم تقلیل یافته
proposal form U فرم درخواست بیمه
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
normalized form U صورت هنجار
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
normal form U صورت عادی
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
proposal form U فرم پیشنهاد
sentential form U صورت جملهای
resonance form U شکل رزونانسی
sight form U نمونه رصد
to form a plot U اسباب چینی کردن
to form into groups U گروه بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to set a form U فرم بستن
tooth form U شکل دندانه
true form U فرم واقعی
turnaround form U شکل برگشت
wave form U شکل موج
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
Form without substance . U صورت بدون معنی
registration form U فرم ثبت نام
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
to form a notion U تصور کردن
to form a habit U تشکیل عادت دادن
sliding form U قالب بندی کشویی
slip form U قالب لغزنده
solemn form U طریقه رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
staggered form U شکل نامتقابل
standard form U صورت متعارف
structural form U شکل بنیانی
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
substance and form U جوهروعرض
to form a plot U توط ئه دیدن
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
tendering form U ورقه پیشنهاد
tendering form U برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
to form a habit U عادتی پیداکردن
form-piece U [تکه های سنگ در مشبک کاری]
matter and form U جوهر و عرض
coil form U نوع بوبین
endless form U ورقه بی انتها
erythro form U شکل اریترو
executable form U برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
boat form U قایقی شکل
executable form U فرم قابل اجرا
field form U نمودار میدان
form alignment U هم ترازی ورقه
form block U بلوک فرمکاری
form determinant U تعیین کننده شکل
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag U پسای شکل
form factor U ضریب شکل
boat form U شکل قایقی
end of form U انتهای ورقه
eclipsed form U شکل متقابل
coil form U شکل بوبین
cold form U در حالت سرد شکل دادن
complement form U صورت متممی
complement form U صورت متمم
complement form U فرم متمم شکل متمم
continued form U دنباله
continuous form U ورقه پیوسته
form cutter U دستگاه فرز پروفیل
canonical form U شکل رزونانسی
meso form U شکل مزو
canonical form U صورت متعارفی
coil form U مغزی پیچک
die form U فشردن
die form U شکل دادن حدیدهای
form feed U خورش ورقه
form feed U تغذیه کاغذ
life form U زی نمود
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
form letters U فرم نامه
form letter U فرم نامه
executable form U شکل قابل اجرا
furanose form U شکل فورانوزی
form work U کفراژ
gauche form U شکل کج
in a tabular form U بشکل جدول یافهرست
in a topic form U بصورت عنوان
in binding form U به وجه ملزم
in due form U بطرز شایسته
keto form U شکل کتو
form utility U مطلوبیت شکلی
application form U برگ درخواست
form work U کاذب سازی
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
form insulation U عایق کاری قالب
fanfold form U ورقه با تای بادبزنی
form line U خط متساوی البعد
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
form lining U پوشش قالب بندی
form mill U فرز کردن پروفیل
form work U قالب بندی
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
twist boat form U شکل قایق تابدار
atomic form factor U ضریب پراکندگی اتمی
atomic form factor U عامل شکل اتمی
FI'll in the job application form. U این برگ درخواست کاررا پرکنید
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
form room [British U کلاس درس
To form a queue. To line up. U صف بستن ( کشیدن )
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
free form defects U بی خطا
free form defects U خالی از خطا
form wound coil U سیم پیچ قالبی
personalized form letter U فرم شخصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com