Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
code words
U
کلمه رمز
code words
U
کلمات رمزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the f. words
U
کلمات زیرین
they had words
U
حرفشان شد
they had words
U
باهم نزاع کردند
in other words
<idiom>
U
به کلام دیگر
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
in other words
<adv.>
U
به کلام دیگر
words
U
الفاظ
in so many words
U
با عین این کلمات
In our other words.
U
بعبارت دیگر
of few words
U
کم حرف
in so many words
U
عینا
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
buzz words
U
لغت بابروز
buzz words
U
رمز واژه
to help with words and deeds
<idiom>
U
با پند دادن و عمل کمک کردن
four-letter words
U
واژهیچهار حرفی
take the words out of someone's mouth
<idiom>
U
سخن از زبان کسی گفت
four-letter words
U
واژهی قبیح
choice of words
U
کلمه بندی
choice of words
U
بیان
words in contracts should
U
الفاظ عقود محمول است برمعانی عرفیه
swear-words
U
کفر
swear-words
U
فحش
apt words
U
ابرو
Acrimonious words
کلمات تلخ و نیشدار
You mark my words.
U
این خط واینهم نشان
swear-words
U
ناسزا
He is too stingy for words.
U
دست توی جیبش نمی کند ( خسیس است )
In the words of Ferdowsi …
U
بقول فردوسی
The two are rhyming words .
U
این دو لغت هم قافیه هستند
You mark my words .
U
ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
He told me in so many words .
U
عینا" اینطور برایم گفت
You took the words out of my mouth.
U
جانا سخن از زبان ما می گویی
big words
U
لاف
big words
U
حرفهای گنده
apt words
U
مجرای اب
They have had words ,I hear .
U
شنیده ام حرفشان شده ( بحث ؟ جدل لفظی )
choice of words
U
جمله بندی
weigh one's words
<idiom>
U
مراقب صحبت بودن
take the words out of someone's mouth
<idiom>
U
حرف دیگری راقاپیدن
play on words
<idiom>
U
بازی با کلمات
eat one's words
<idiom>
U
حرف خود قدرت دادن
A dictionary tell you what words mean .
U
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
Hear it in his own words.
U
از زبان خودش بشنوید
your words offended her
U
از سخنان شمارنجید
reserved words
U
کلمههای رزرو
imitative words
U
مورموریاغرغر کردن
to i. from somebodies words
U
از حرفهای کسی استنباط کردن
to gloze over one's words
U
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
reserved words
U
کلمات ذخیره شده
to be sparing of words
U
مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
the a.of boreign words
U
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
play upon words
U
جناس بکار بردن
control words
U
کلمات کنترلی
imitative words
U
واژههای تقلیدی
he was provoked by my words
U
سخنان من باو برخورد
he was provoked by my words
U
از سخنان من رنجید
english words
U
واژه ها یا لغات انگلیسی
put into words
U
به عبارت دراوردن
i ran the words through
U
ان کلمات را خط زدم
reserved words
U
کلمههای محافظت شده
to play upon words
U
جناس گفتن یا نوشتن تجنیس بکاربردن
play on words
U
جناس
words are but wind
U
حرف جزو
words are but wind
U
هواست
war of words
U
بحث وجدل
precatory words
U
عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
words of limitation
U
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
to eat ones words
U
سخن خودراپس گرفتن
your words offended her
U
سخنان شما به احساسات اوبرخورد
acceptance by words
U
قبول قولی
waste one's words
U
زبان خود را خسته کردن
war of words
U
منازعه
play on words
U
تجنیس
Her words are empty of meaning.
U
حرفهایش خالی از معنی ومفهوم است
put words in one's mouth
<idiom>
U
چیزی را از زبان کس دیگری گفتن
to pour out abusive words
U
سخنان فحش امیزپی در پی اداکردن
his words injured my feelings
U
سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
he took my words in good part
U
سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
To bandy words . to argue.
U
بگو مگه کردن ( ,,یکی بدو کردن )
The exam was too easy for words .
U
امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
This knife is too blunt for words .
U
این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
To argue ( exchange words ) with someone .
U
با کسی یک بدوکردن
my words hurt his feelings
U
سخنان من باو بر خورد سخنان من قلب او را جریحه دار کرد
He left fily a few choice words.
U
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
To put the words in somebodys mouth.
U
حرف دردهان کسی گذاشتن
fine words butter no parsnips
U
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fair words butter no parsnips
U
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
Fine words butter no parsnips.
U
از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
His deeds fail to square with his words.
U
عملش با حرفش نمی خواند
action speaks louder than words
<proverb>
U
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
U
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
To speak firmly . Not to mince ones words .
U
محکم حرف زدن ( با قا طعیت )
Mark my words . Remember what I told you .
U
یادت باشد چه گفتم
Actions speak louder than words .
U
دو صد گفته چونیم کردار نیست
fine words butter no parsnips
<proverb>
U
از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود
To put the words into someones mouth.
U
حرف توی دهن کسی گذاشتن
sweet words (voice,sleep
U
کلمات ( صدا خواب )شیرین
I didnt mince my words . I put it very well .
U
قشنگ حرفم رازدم
a man of words and not of deeds is like a garden full of weeds
<proverb>
U
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
code
U
علامت
code
U
نشانه قراردادی
code
U
قانون قاعده مقرر
code
U
شماره
code
U
قانون
code
U
تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code
U
برنامه دستورالعمل ها
code
U
رمزی کردن
code
U
برنامه دستورالعملها
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code
U
کد
code
U
رمز
code
U
رمز کردن
code
U
کتاب قانون قرارداد
code
U
نظام نامه
op code
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
M out of N code
U
سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
op code
U
code OPeration
code name
U
اسمرمز
op code
U
رمزالعمل
M out of N code
U
هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
code value
U
ارزش رمز
p code
U
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
two out of five code
U
رمز دو از پنج
code
U
مجموعه قوانین
op code
U
رمز عمل
operation code
U
رمز عمل
pseudo code
U
شبه دستورالعمل
pseudo code
U
شبه کد
quibinary code
U
کد
operation code
U
کد عملیاتی
r.m.a. color code
U
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
redundant code
U
رمزافزونه
redundant code
U
یک مقدار دهدهی کدشده به باینری با یک بیت اضافی تست
reentrant code
U
برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
quibinary code
U
رمز پنج دویی
open code
U
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
reflected code
U
سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
private code
U
کد محرمانه
pseudo code
U
شبه برنامه
professional code
U
ضوابط حرفهای
private code
U
رمز محرمانه
optimum code
U
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
optimized code
U
برنامه بهینه
operations code
U
رمز عملیاتی
panel code
U
کد پرده مخابرات
panel code
U
علامت رمزپرده شناسایی
object code
U
برنامه مقصد
object code
U
دستورالعمل مقصود
polynomial code
U
رمز چند جملهای
result code
U
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
post code
U
کد پستی
precompiled code
U
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
operations code
U
کد عملیاتی
polynomial code
U
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
operation code
U
رمزالعمل
open code
U
سیستم رمز باز
operational code
U
کد عملیاتی
order code
U
رمز دستور
registration code
U
قانون ثبت اسناد
zip code
U
کد پستی
Highway Code
U
کد شاهراه
area code
U
کد سه رقمی
weighted code
U
کد وزن دار
weather code
U
پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
usascii code
U
رمز اسکی امریکایی
unused code
U
رمز بلا استفاده
transaction code
U
کد تغییرات
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
telephone code
U
کد تلفن
tape code
U
کد نوار
product code
U
کدمحصول
code book
U
کتابرمزگشا
marine code
U
علامت
marine code
U
کد
marine code
U
رمز
to crack a code
U
رمزی
[گاوصندوق یا رایانه]
را شکندن
dialling code
U
پیششماره-کد
criminal code
U
قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
code-named
U
رمزشده
systematic code
U
رمز اصولی
symbolic code
U
کد نمادی
symbolic code
U
رمز نمادی
skeletal code
U
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
severity code
U
رمزسختی
severity code
U
رمزشدت
self validating code
U
کد خود معتبرکننده
self correcting code
U
کد خود اصلاح
self complementing code
U
کد خود مکمل
self checking code
U
رمز خودرس
retrieval code
U
رمز بازیابی
return code
U
رمزبازگشت
relocatable code
U
برنامه جابجاپذیر
skeletal code
U
کد اسکلتی
skeletal code
U
رمز اسکلتی
stop code
U
کد توقف
status code
U
رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
specific code
U
کد مشخص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com