Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coat card
U
صورت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
first coat
U
اندودیارنگ نخست
first coat
U
اندودیارنگ دست اول
coat
U
پوشش
coat
U
اندودن
coat
U
پوشاندن روکش کردن
coat
U
روکش
p coat
U
اهک
coat
U
نیمتنه
coat
U
کت
p coat
U
اندوداب
coat
U
لایه
coat
U
پوشاندن
coat
U
روکش کردن استر کردن
coat hangers
U
جارختی
prime coat
U
روکش اصلی
bitumen coat
U
روکش قیری
box coat
U
پالتوی کلفت
coat hanger
U
جالباسی
buffy coat
U
پرده لیفی خون
prime coat
U
اندود نفوذی
coat hangers
U
جالباسی
rain coat
U
بارانی
rough coat
U
نخستین اندود
aluminum coat
U
روکش الومینیوم
reinforced coat
U
اندود مسلح
priming coat
U
استر
protective coat
U
لایه یا قشر محافظ
bituminous coat
U
اندود قیری
priming coat
U
پوشش استری
prime coat
U
روکش نخستین
polo coat
U
پالتو پشم شتر
enamel coat
U
روکش لعاب
dust coat
U
لباس روبرای گرفتن گرد جامه گردگیر
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
covert coat
U
یکجور رولباسی کوتاه سبک
copper coat
U
روکش مسی
coat of plastering
U
لایه اندود
coat of paint
U
اندود رنگ
coat of laquer
U
روکش لاک
coat of laquer
U
لعاب
coat hook
U
قلاب رخت اویز
coat armour
U
زره ونشانهای خانوادگی
enamel coat
U
روکش لعابی
finishing coat
U
اندود رویه
flat coat
U
روکش اصلی
paint coat
U
روکش رنگ
lead coat
U
روکش کردن سربی
oil coat
U
جامه مشمعی
oil coat
U
نیمته مشمعی
nickel coat
U
روکش نیکلی
metal coat
U
روکش فلزی
lime coat
U
روکش اهکی
joseph's coat
U
کت رنگارنگ
joseph's coat
U
کت چند رنگ
fur coat
U
پوستین
fools coat
U
جامه چل تکه لوده ها یکجور نرم تن دوکپهای
cement coat
U
اندود سیمانی
to coat something
[with paint]
U
چیزی را با لایه ای
[از رنگ]
پوشاندن
car coat
U
پالتو
to turn ones coat
U
تغییرمسلک دادن
varnish coat
U
روکش لاک
waist coat
U
جلیقه
zinc coat
U
روکش روی
coat rack
U
محلآویزکت
duffle coat
U
کتپشمی
riding coat
U
کتسوارکاری
seed coat
U
پوششتخم
three-quarter coat
U
کتسهربع
coat-tails
U
دو قسمتدرازپشتیکتهایرسمی
duffel coat
U
نوعیکت
The button on my coat off.
U
تکمه کتم افتاد
top coat
U
روکش سقف
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
to dust the coat of
U
کتک زدن
coat dress
U
روپوش
sealing coat
U
روکاری سیاه
sack coat
U
ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
tack coat
U
پوشش نهائی جاده با قیر
coat of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
glazing coat
U
روکش شیشهای
sealing coat
U
سیلکوت
coat of mail
U
زره نیم تنهای
frock coat
U
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
tack coat
U
اندود اتصال
morning coat
U
نیم تنه دامن گرد
tack coat
U
چسب اندود اندود سطحی
tail coat
U
جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
coat hanger
U
جارختی
tin coat
U
روکش قلع
seal coat
U
روکاری
clear varnish coat
U
روکش لاکی براق
Cut your coat according to your cloth.
<proverb>
U
کت ات را به اندازه پارچه ات ببر.
pea jacket or coat
U
کپنک
swallow tail coat
U
جامه شب
flat coat
[painting]
U
لایه صاف رنگ
his coat was in blue velvet
U
نیمتنه اش
his coat was in blue velvet
U
مخمل ابی بود
pea jacket or coat
U
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
swallow tail coat
U
جامهای که پشت ان مانند دم چلچله چاک خورده
The coat fitted me like a glove .
U
کت قالب تنم بود ( کاملا" انداره بود )
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
U
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
You have rubbed your coat against some wet paint .
U
کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
the soft side of the coat isin
U
انروی نیم تنه که نرم است تواست
This tie tones in with a brown jacket(coat).
U
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
card
U
برگ
greetings card
U
کارتتبریک
ID card
U
کارت شناسایی
ID card
U
شناسنامه
card
U
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card
U
مین فلز برای تختههای مدار
card
U
بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card
U
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card
U
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
U
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card
U
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
U
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card
U
یک کارت پانچ
card
U
ورق بازی کردن
card
U
کارت ویزیت بلیط
card
U
پنبه زنی
card
U
کارت
card
U
برگه
card
U
مقوا
card
U
ورق
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
card
U
ماشین پرداخت پارچه
card
U
ورق بازی گنجفه
card
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
stub card
U
ته کارت
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
wild card
U
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
playing card
U
ورق بازی , برگ
playing card
U
ورق گنجفه
playing card
U
گنجفه
bin card
U
کارت مصرف محتویات فرف
tape to card
U
از نوار به کارت
binary card
U
کارت دودویی
punched card
U
کارت منگنه شده
time card
U
کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
summary card
U
کارت خلاصه
storm card
U
طوفان نمای دریایی
smart card
U
کارت هوشمند
credit card
U
کارت یاورقه خرید نسیه
punched card
U
کارت پانچ شده
qualification card
U
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
ram card
U
RAکارت
range card
U
کارت برد
range card
U
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
red card
U
کارت قرمز
punched card
U
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punch card
U
کارت منگنه
punch card
U
برگ منگنه
red card
U
علامت اخراج اخراج بازیگر
account card
U
کارت حساب
race card
U
برنامه اسب دوانی
report card
U
کارنامه
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safety card
U
کارت تامین اتشبار
identity card
U
شناسنامه
credit card
U
کارت اعتباری
punched card
U
کارت منگنه
to play one's card well
U
از فرصت خود استفاده کامل کردن
vaccination card
U
دفترچه واکسیناسیون
high card
U
کارتبالا
boarding card
U
کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
card vote
U
کنارهگیریبهنفعکسی
cash card
U
کارتمخصوصگرفتنپول
cheque card
U
کارتشناساییمخصوصدریافتچک
to palm a card
U
برگی را در دست غیباندن
index card
U
کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card
U
آخرین تیر ترکش رارها کردن
He is a loose card .
U
خیلی ول است
card up one's sleeve
<idiom>
U
برای روز مبادا نگهداشتن
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
card-cut
U
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
to get
[be given]
your card
[British E]
<idiom>
U
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
card support
U
حافظورق
green card
U
کارت سبز
trailer card
U
کارت پشت بند
visiting card
U
کارت ویزیت
visiting card
U
کارت اسم درفرانسه
visting card
U
کارت ویزیت
we left a card on him
U
کارتی در خانه اش گذاشتیم
yello card
U
کارت زرد
yello card
U
اخطار
card sharp
U
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com