Perdic | claims handling | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 66 (6 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	claims handling U	رسیدگی به شکایات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	handling U	جابجایی
	handling U	بررسی
	handling U	لمس
	handling U	رسیدگی
	handling U	اداره
	handling U	دستکاری کردن
	handling U	کار کردن با
	handling U	دست به دست کردن
	handling U	خطای دست
	care and handling U	مراقبت و دستکاری وسایل
	data handling U	داده گردانی
	error handling U	به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
	exception handling U	استثنا گردانی
	file handling U	پرونده گردانی
	handling bridge U	پل بار
	string handling U	بکارگیری رشته
	special handling U	ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
	ship handling U	مانور با کشتی
	materials handling U	جابجایی مواد
	ship handling U	مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
	handling equipment U	تجهیزات بار
	handling charges U	هزینههای جابجایی کالا
	handling of goods U	جابجایی کالا
	handling of goods U	جابجایی امتعه
	cargo handling at port U	جابجایی کالا در بندر
	stock handling cost U	هزینه جابجایی موجودی
	rough handling of a thing U	گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
	material handling bridge U	پل باربری
	material handling crane U	جراثقال انتقال بار
	material handling bridge U	پل بارگیری
	automatic data handling U	سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
	fuel handling sequence U	سکونساستعمالسوخت
	automatic data handling U	سیستم مبادله خودکاراطلاعات
	claims U	ادعا
	he claims to U	او مدعی است که
	claims U	دادخواست ادعانامه ادعا کردن
	claims U	مطالبه کردن
	claims U	درخواست
	claims U	طلب ادعای خسارت کردن
	claims U	ادعاکردن
	claims U	مطالبه
	claims U	دعوی
	u. claims U	دعاوی غیر مشروع یا ناحق
	claims U	قرارداد رسمی خرید اسب
	f.claims U	دعاوی خیالی
	claims U	طلب
	claims U	مدعی به مطالبات ادعا کردن
	claims U	دادخواست
	claims U	خواسته
	who claims the succession ? U	چه کسی ادعای جانشینی
	who claims the succession ? U	میکند
	rightful claims U	دعاوی حقه
	claims officer U	افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
	hierarchy of claims U	اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
	legitimacy claims U	دعاوی بر حق
	legitimacy claims U	دعاوی حقه دعویهای درست یا قانونی
	righful claims U	دعاوی حقه
	legitimate claims U	دعاوی حقه
	outstanding claims U	مطالبات
	preferent claims U	دعاوی مقدم
	preferential claims U	طلب ممتاز
	small claims court U	دادگاه دعاوی کوچک
	evidance in substanttiation of claims U	ادله اثبات دعوی
	iran u.s. claims tribunal U	دیوان دعاوی ایران و امریکا
	preferential claims payment U	طلب ممتازه

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy