English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
civil wrong U خطای مدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
civil U کشوری
civil U خدمات شهری
civil U شهری
civil U شخصی
civil U غیر نظامی
civil U مدنی
civil U داخلی حقوقی
civil U درونی
civil U غیرنظامی
civil U حقوق
civil disturbances U اغتشاشات غیرنظامی
civil injury U خسارت مدنی
civil injury U اضرار مدنی
civil liability U ضمان
civil disturbances U اغتشاشات داخلی
civil department U تشکیلات کشوری
civil action U دعوی مدنی
civil advisor U مستشار غیرنظامی
civil advisor U مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs U امور غیرنظامیان
civil affairs U عملیات مردم یاری
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil censorship U سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil code U قانون مدنی
civil death U محرومیت از حقوق مدنی
civil degradation U محرومیت از حقوق مدنی
civil defense U دفاع غیر نظامی
civil defense U پدافند غیر نظامی
civil defense U پدافند ازمناطق شهری
civil liability U مسئوولیت مدنی
civil litigation U دادرسی مدنی
civil low U حقوق مدنی
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil year U سال عرفی
code civil U قانون مدنی
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil disobedience U نافرمانی شهروندان
civil marriage U ازدواج محضری
civil marriages U ازدواج محضری
civil defence U موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil twilight U شفق و فلق غیرنظامی
civil time U زمان عرفی
civil time U ساعت معمولی
civil low U سیستم حقوقی رم باستان
civil partnership U شرکت مدنی
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
civil disobedience U مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil proceedings U اقدامات حقوقی
civil services U خدمات دولتی
civil time U ساعت محلی
civil divorce U موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil wars U جنگ داخلی
civil engineers U مهندس راه وساختمان
Civil Service U خدمات کشوری
Civil Service U خدمات اجتماعی
civil rights U حقوق مدنی
civil rights U حقوق اجتماعی
civil liberties U ازادی مدنی
civil liberty U ازادی مدنی
civil war U جنگ داخلی
civil servant U مستخدم کشوری
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
civil engineers U مهندس راه و ساختمان
civil engineers U مهندس شهرسازی
civil engineer U مهندس راه و ساختمان
civil engineering U مهندسی راه و ساختمان
civil engineer U مهندس راه وساختمان
civil law U حقوق مدنی
civil servants U مستخدم دولتی
civil action U دعوی مدنی یا حقوقی
civil engineers U مهندس ساختمان
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
civil servant U مستخدم دولتی
civil engineering U مهندسی ساختمان
civil engineer U مهندس ساختمان
civil engineer U مهندس شهرسازی
civil servants U مستخدم کشوری
to know right from wrong U خوب را ازبد
to be in the wrong U حق نداشتن زورگفتن
to be in the wrong U دراشتباه بودن
to be in the wrong U مقصربودن
that is wrong U درست نیست
that is wrong U غلط است
wrong un U پرتاب توپ پیچ دار کریکت
What's wrong? U چی ناراحتت می کند؟
What's wrong? U چی نگرانت می کند؟
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
to go wrong U خراب شدن
to know right from wrong U تشخیص دادن
to go wrong U بدکارکردن
What's wrong? U چه باکت است؟
to go wrong U بد از آب در آمدن [داستانی]
to do something wrong U در چیزی دو به هم زدن
to wrong U بیعدالتی کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
to do something wrong U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
You're on the wrong way. جاده را اشتباهی آمدید.
You're on the wrong way. راه را اشتباهی آمدید.
to wrong U غیر منصفانه رفتار کردن
What's wrong? U موضوع چه است؟
Something is wrong. U عیبی درکار [این موضوع] است.
There is nothing wrong with you . You are all right . U هیچیت نیست
to go wrong U موفق نشدن
to go wrong U خراب شدن [موقعیتی]
What's wrong? U چه خبر است؟
There is something wrong with the ... ... خراب است.
am i right or wrong U ایامن درست میگویم یانه ایاحق بامن است یانه
go wrong U بد کار کردن
wrong U پیام غلط است
wrong U خطا
wrong U اشتباه
wrong U تقصیر و جرم غلط
wrong U ناصحیح
wrong U غیر منصفانه رفتار کردن
wrong U بی احترامی کردن به
wrong U سهو
wrong U پیام صحیح نیست
wrong U مخالف اخلاق یا قانون
wrong U ناحق
go wrong U خراب شدن
There is nothing wrong with it. U این هیچ ایرادی ندارد.
she went wrong U راه خطارفت
i took the wrong way U راه خطا رفتم
What's wrong with it? U از چه چیز این خوشت نمی آید؟
she went wrong U گمراه شد پالانش کج شد
What has he done wrong? U [مگر] او [مرد] چه خطایی [جرمی] کرده است؟
something is wrong with you U یک چیزی تان هست
something is wrong with you U یک کسالتی دارید
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
principle of civil litigation U ایین دادرسی مدنی
civil defence service U خدمات کشوری
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
Deprivation of ones civil rights . U محرومیت از حقوق مدنی
civil military action U عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
Keep a civil tongue in your head. U حرف دهنت رابفهم
principle of civil litigation U اصول محاکمات مدنی
civil court division U بخش دادگاه مدنی
entitle to civil rights U متمتع از حقوق مدنی
civil status office U دفتر سجل و احوال
civil servant [British E] U کارمند دولت
civil procedure code U قانون ایین دادرسی مدنی
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
civil military action U عملیات مردم یاری
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
law of civil procedure U ائین دادرسی مدنی
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil military relations U روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
I haven't done anything wrong. U من هیچ خطایی [جرمی] نکردم.
to take the wrong turn U اشتباهی [با ماشین] پیچیدن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
he did me a great wrong U بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
to put one in the wrong U کسیرا ثابت کردن
to suffer wrong U بیعدالتی دیدن
wrong answers U پاسخهای نادرست
wrong information U اطلاعات نادرست
to suffer wrong U مظلوم واقع شدن
you guessed wrong U غلط حدس زدید
you guessed wrong U درست حدس نزدید
you guessed wrong U حدس شما خطا رفت
wrong-headed U کلهشق
to put one in the wrong U اشتباه
to make r. for a wrong U بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن
he did me a great wrong U خطای بزرگی .....
he did the wrong thing U کاری کرد که درست
he did the wrong thing U نبود
he is on the wrong scent U سر رشته کار را گم کرده است
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
queen can do no wrong U ملکه نمیتواند خطا کند
queen can do no wrong U بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
he did the wrong thing U کارغلطی کرد
rub some one the wrong way U کسی را عصبانی کردن
wrong-headed U سرسخت
wrong-headed U لجباز
wrong-headed U مصر
rub someone the wrong way <idiom> U خشمگین کردن با چیزی که شخص میگوید یا انجام می دهد
get off on the wrong foot <idiom> U بد شروع کردن
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all. U آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
It was wrong of you to take the bicycle . U کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
We got into the wrong bus . U سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
It is wrong to steal . U دزدیدن (دزدی )کار غلطی است
The wrong answer. U جواب غلط
What is wrong ? what is the snag ? U عیب کار کجاست ؟
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
wrong-headed U کجرو
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
To be mistaken (wrong ,in error) U دراشتباه بودن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
bet on the wrong horse <idiom> U قضاوت اشتباه درموردچیزی
the wrong side outward U پشت رو
get out of bed on the wrong side <idiom> U ازدنده چپ بیدار شدن
the wrong side outward U وارونه
get up on the wrong side of the bed <idiom> U از دنده چپ بلند شدن
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com