English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cingulum bundle U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cingulum U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum U خط رنگی ومارپیچ
cingulum U کمربند
bundle up <idiom> U لباس گرم وپوشیده
bundle U کانون [کاموا]
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
bundle U دسته پول
bundle U بقچه [کاموا ]
bundle up U زیادلباس پوشیدن
bundle up U جامه گرم دربرکردن
bundle U تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U کانونی کردن
bundle U دسته
bundle U بصورت گره دراوردن بقچه بستن
bundle U دسته کردن
bundle U مجموعه
bundle U بسته
bundle U بقچه
bundle U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundle off out U بشتاب رفتن
bundle off out U بارسفر بستن
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle U افزودن نرم افزار
door bundle U بارهای دستی
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
door bundle U بار همراه
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
fuel bundle U متمرکزکنندهسوخت
make a bundle <idiom> U پول زیادی درآوردن
bundle of nerves U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com