English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
check lock U ساعت امتحان کننده
check lock U مهره پشت گیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lock on U باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
to lock off U جدا کردن
lock up U بازداشتگاه
lock up U حبس کردن
lock out U بسته شدن کارخانه
lock up U در محلی محصور کردن
lock out U قفل کردن
lock out U حبس کردن تحریم کردن
lock up U زیر قفل نگه داشتن
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock in U از بیرون در را روی کسی بستن
to lock out U پشت در
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock out U تعطیل کارخانه
to lock out U نگاه داشتن
lock up U حبس
lock out U درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock out U تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out U حبس کردن
lock on U قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock away U درجای قفل شده نگه داشتن
lock up <idiom> U اطمینال کامل از موفقیت
lock U قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock U چفت
lock U بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock U قفل شدن
lock U راکدگذاردن
lock U بغل گرفتن
lock U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock U سدبالابر چشمه پل
lock U سد متحرک
lock U چفت و بست مانع
lock U قفل چخماق تفنگ
lock U دسته پشم
lock U طره گیسو
lock U قفل گلنگدن
lock U چفت شدن
lock up U توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock U قفل کردن
lock U مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock U عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock U قفل کردن بستن قفل
lock U محکم نگهداشتن
lock U قفل
time lock U قفل ساعتی
time lock U گاه قفل
lock step U غیر قابل انعطاف
lock step U گیردار
two bolt lock U قفل دو زبانه
lock torque U قفل پیچش
under lock and key U زیر قفل
lock washer U واشر پشت گیر
lock dial U تنظیمقفل
lock rail U ریلقفلشده
lock ring U حلقهقفل
lock switch U کلیدقفل
lock-chamber U منفذقفل
arm lock U قفلبازو
switch lock U دکمهقفل
tape lock U قفلنوار
tubular lock U قفلمیلهای
key lock U قفلرمزی
equipment lock U قفلتجهیزات
lock washer واشر قفلی
vapor lock U قطع کامل جریان سیال
pollack or lock U یکجور ماهی روغن
percussion lock U ماشه تفنگ
swivel lock U قفلچرخان
canal lock U سرمتحرککانال
lock hospital U بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
cycle lock U قفلدوچرخه
drawbar lock U قفلمیلهکشنده
net lock U سیم بند چهارراه
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
puzzle lock U قفل رمزی
lock nut U مهره پشت گیر
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock option U اختیار کاربرد قفل
flint lock U چخماقی
flint lock U تفنگ
firing lock U قفل اتش
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
putlog or lock U زیرتختهای
putlog or lock U چوب بست
hydraulic lock U قفل هیدرولیکی
lock code U رمز قفل
lock chain U زنجیربرای بستن چرخ
lock nut U مهره قفلی
light lock U نوربند
light lock U درب نوربند
keep under lock and key U مهر و موم کردن
putlog or lock U تیر افقی
ignition lock U قفل موتور
elf lock U گیس جنی
elf lock U زلف ژولیده
dead lock U مانع
dead lock U گیر کردن گیر
dead lock U اشکال
dead lock U کوچه بن بست
dead lock U وقفه
cylinder lock U قفل میلهای
lock spit U شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock spring U قاب ساعت فنری
lock step U محدود
die lock U گیره حدیده
scalp lock U کاکل
door lock U قفل در
rim lock U سیم بند دو راه
rim lock U قفل دو راه
safety lock U قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock U ضامن اسلحه
safety lock U قفل ضامن
safety lock U چفت ضامن سلاح
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
door lock U قفل
door lock U کلید خانه
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
mortise lock U قفل و بست
elf lock U موی درهم برهم
lock-up garage U صندوقامانات
ankle lock U فیتیله پیچ
air lock U دریچه هوابند
bail lock U قفل قرقره ماهیگیری
air lock U اطاقک فشارهواپیما
column lock U قفلپایه
air lock U راهروی فشار
combination lock U قفل حروفی
net lock U قفل چهارراه
letter lock U قفل حروفی
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
side wall of a lock U بدنه سد دریچهای
horizontal motion lock U دستهتنظیمافقی
lock in base tube U لامپ قفلی
scroll lock key U کلید Lock Scroll
camera platform lock U محلقفلدوربینبهپایه
blade tilting lock U قفلتیغهواژگون
side-tilt lock U قفلکنندهکناری
outside hook and overan lock U لنگ تندر
steering wheel lock U قفل غربالک
air lock caisson U صندوقه تحت فشار
lock with wooden bolt U کلیدان
steering column lock U قفل فرمان اتومبیل
num lock key U کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
laboratory air lock U آزمایشگاهحبسهوا
To lock horns with someone. To take issue with someone. U با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
mortise dead lock U قفل توکار
Luer-Lock tip U نوکلاک
Luer-Lock tip U لوئر
num lock key U کلید Lock Num
rip fence lock U قفلشکافنردهای
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
shift lock key U دکمهقفل
caps lock key U کلید Lock Caps
To insert the key in the lock. U کلید را به قفل زدن
lock, stock, and barrel U با همه چیز
lift cord lock U قفلطناببالابر
lock emptying system U قفلسیستمتخلیه
lock filling opening U قفلبازکنندهمکش
lock filling intake U قفلمکش
interior door lock button U دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
internal tooth lock washer U واشرداخلدندانهای
lock filling and emptying opening U قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
The key stuck in the door lock . U کلید درقفل گیر کرد
lock filling and emptying system U دستگاهتخلیهوپرکردن
external tooth lock washer U قفلواشوندهدندانهای
Be sure to lock ( shut , close ) the door . U مبادا در راباز بگذاری
lock the barn door after the horse is stolen <idiom> نوشدارو پس از مرگ سهراب
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb> U کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
check U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check U نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U بررسی کردن
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
second check U بررسی نهایی
check U اطمینان از صحت چیزی
second check U بررسی دوباره
check U اجرای خشک یک برنامه
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check U امتحان
check U بازرسی کردن
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دریچه تنظیم
check U چک بانک
check U نشان گذاردن
check U تطبیق کردن
check U مقابله کردن مقابله
check U سرزنش کردن رسیدگی کردن
check U ممانعت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com