English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chain hook U دیلم زنجیر لنگر
chain hook U هوک زنجیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hook-up U نقشه اویزان
hook up U نقشه اویزان
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
on hook U قلاب شده
hook up <idiom> U
off hook U رها شده
off hook U قطع شده
on hook U وصل شده
hook on U قلاب کردن
to be off the hook <idiom> U پشت سرگذاشتن بحران
hook-up <idiom> U
let (someone) off the hook <idiom> U عذرخواهی کردن ازکسی
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
outside hook U فت پا و بهم زدن تعادل حریف
can hook U قلاب لب تخت
off the hook <idiom> U دورشدن از مشکل
to be off the hook <idiom> U از خطر جستن
to be off the hook <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
hook on U اویزان کردن
hook U گرفتارکردن
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook U بدام انداختن
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook U ربودن
hook U گیر اوردن
hook U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook U ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook U بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook U تله ضربه
hook U دام
hook U چنگک
to have somebody on the hook <idiom> U کسی را بلا تکلیف [معلق] نگه داشتن [اصطلاح روزمره]
hook U قلاب
bill hook U دستعاله
bill hook U دهره
drag hook U قلاب کشش
duck hook U ضربه پیچدار کوتاه
thumb hook U قلابشصت
little finger hook U چنگانگشتکوچک
bow hook U نفر سینه قایق
cargo hook U قلاب بار
draw hook U قلاب کششی
pan hook U قلابکنه
lifting hook U قلاببالابر
button hook U قلاب
By hook or by crook. somehow. U هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
hook ladder U نردبانقلابدار
drag hook U قلاب عایق
safety hook U قلاب اطمینان
sail hook U قلاب چادر
shackle hook U قلاب بوکسل
treble hook U قلاب ماهیگیری سه طرفه
crane hook U چنگک بالاکش
crane hook U قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
sheep hook U چوپانی
coat hook U قلاب رخت اویز
slag hook U قلاب کوره
spring hook U قلاب فنردار
reaping hook U چنگک درو
raymond hook U قلاب بالا کشنده قایق
sheep hook U عصای
hook and eyes U قفلی
hook and eyes U قزن
pelican hook U قلاب پران
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
curb hook U قلاباتصال
crochet hook U جایانگشترویقلاب
pelican hook U قلاب پلیکان
pot hook U قلاب دیگ
union hook U قلاب دو حلقه
tumbler hook U قلاب پران
stern hook U نفر پاشنه قایق
by hook or by crook <idiom> U بههر راهی ،به هر طریقی
horizontal hook U قلاب افقی
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
hook cable U کابل قلاب
hook bolt U قلاب پیچی
boat-hook U چوب دست قایق
hook bill U منقارعقابی
hook bill U منقار نوک برگشته
gang hook U دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
gang hook U دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
flu hook U کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook gauge U اشل قلاب شکل نوک تیز
hook pass U پاس هوکی
hook's law U تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
hook's law U قانون هوک
hook tackle U تکل از پشت
dough hook U چنگکخمیر
hook switch U کلید ثقلی
hook spanner U کلید چنگالی
hook shot U شوت هوک
hook service U سرویس برگردان والیبال
hook rope U طناب قلابدار
flesh hook U قلاب گوشت کش
flash hook U قلاب گوشت
hook and eye U قزن قفلی
eye hook U قلاب روزنه دار
boat hook U هوک قایق
boat hook U چوب دست قایق
boat hook U چنگک قایق
boat-hook U هوک قایق
boat-hook U چنگک قایق
hook-nosed U دارای بینی کج
hook nosed U دارای بینی کج
pruning hook U داسقاله
fifi hook U قلاب فی فی
hook-ups U نقشه اویزان
fifi hook U رکاب کوهنوردی
hook knife U چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
eye hook U قلاب حلقه دار
pruning hook U دسقاله
fish hook U قلاب ماهیگیری
hook, line and sinker <idiom> U
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
outside hook and overan lock U لنگ تندر
counter attack to outside hook U پلنگ شکن
ram's horn hook U قلاب دو شاخه
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
backward leg hook and underarm U سوبلس با استفاده از پا
leg hook in near arm and crossover U سگک دست و پا
chain زنجیر
chain U دارد.
chain U رکود داده در یک فایل زنجیری
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain U لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U مراجعه کنید به CATENA
chain saw U اره زنجیری
chain saw U اره برقی
chain U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain U از کلمه قبلی
chain U کند وزنجیز حلقه
chain U رشته
chain U : زنجیرکردن
chain U شبکه زنجیری
chain U زنجیر
chain U سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain U سلسله سلسله مراتب
chain U سری
chain U سلسله کوه
chain U زنجیر مساحی
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain U سلسله
chain U زنجیره
lock chain U زنجیربرای بستن چرخ
markov chain U زنجیر مارکوف
studded chain U حلقه زنجیر میان دار
chain-smoke U پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U پی در پی سیگار کشیدن
skid chain U زنجیر چرخ
side chain U زنجیر جانبی
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
markov chain U زنجیره مارکف
surveyor's chain U زنجیر مساحی
surveyor's chain U پاپیمایشگری
surveyor's chain U زنچیر سنجش
lost chain U زنجیره از دست رفته
lost chain U زنجیره گم شده
chain rule U قاعده زنجیری [ریاضی]
vehicle chain U زنجیر وسیله نقلیه
chain letter U نامهی زنجیری
chain letters U نامهی زنجیری
tire chain U زنجیر یخ شکن
tire chain U زنجیر چرخ
sprocket chain U زنجیر دندانه دار
measuring chain U زنجیر مساحی
chain-smokes U پی در پی سیگار کشیدن
chain wheel B U زنجیریچرخهیب
pointer chain U زنجیر اشاره گرها
chainsaw chain U تیغهارهدرختبری
parent chain U زنجیر مادر
He is a chain smoker. U پشت سرهم سیگار می کشد
safety chain U زنجیرهامنیت
mooring chain U زنجیرمهار
lifting chain U زنجیربالابر
parent chain U زنجیر اصلی
pawn chain U زنجیر پیادهای شطرنج
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chain wheel A U زنجیریچرخهیA
chain stitch بافت زنجیری
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
print chain U زنجیر چاپ
chain-smoking U پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain brake U عایقزنجیر
chain drive U زنجیرهکششی
chain guide U محافظزنجیر
chain of dunes U زنجیرتلمسه
chain of neurons U نرونهایزنجیرهای
chain stay U محلقرارگیریزنجیر
drive chain U زنجیرهراندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com