Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off centre
U
لنگ زدن
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
U
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
U
نقط ه میانی چیزی
centre third
U
سومینخطمیانی
right-of-centre
U
جناحراست محافظهکاران
right centre
U
مرکزقائم
centre
U
محل
centre
U
وسط
off-centre
U
لنگ زدن
off-centre
U
لنگی
centre
U
میان
centre
U
مرکز
centre
U
وسط ونقطه مرکزی
centre
U
درمرکز قرارگرفتن
centre
U
تمرکز یافتن
off centre
U
لنگی
centre pocket
U
مرکزی
centre point
U
نقطهمرکزی
centre post
U
قسمتبدونآرایش
centre span
U
مرکزپل
centre spot
U
خالوسط
centre strap
U
نوارمیانی
centre pocket
U
گودال
centre mark
U
نقطهمرکزی
centre line
U
خطمرکزی
centre lane
U
بیندوخط
centre Keelson
U
مرکزالوارکیل
centre hole
U
مرکزگودال
centre half
U
نیمهمیانی
centre forward
U
مرکز
centre flag
U
پرچموسطی
centre fielder
U
بازیکنمرکزی
centre wheel
U
چرخهمیانی
How far is it to city centre?
U
تا مرکز شهر چقدر راه است؟
shopping centre
U
مرکزخرید
remand centre
U
بازداشتگاهموقت
reception centre
U
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
leisure centre
U
مرکزتفریحیورزشی
left-of-centre
U
معتقدبهسوسیالیزم
health centre
U
مرکز سلامتی
garden centre
U
مکاندفنزباله
detention centre
U
پذیرشهتل
community centre
U
محلاجتماعات
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
left centre
U
مرکزچپ
conference centre
U
مرکزکنفرانس
centre-back
U
میانیعقب
centre-aisle
U
راهرویمیانی
Take me to the city centre?
U
مرا به مرکز شهر ببرید.
centre of gravity
U
گرانیگاه
fluid centre
U
مرکز سیال
cost centre
U
مرکز هزینه یابی
civic centre
U
میانگاه شهر
civic centre
U
مرکز شهر
centre plate
U
keel drop
centre pawns
U
پیادههای مرکزی شطرنج
centre of pressure
U
مرکز فشار
centre of activities
U
مرکز عملیات
centre game
U
بازی مرکزی
centre castle
U
پل فرماندهی
nerve centre
U
مرکز فرمان
centre of mass
U
مرکز ثقل
centre of mass
U
گرانیگاه
centre of gravity
U
مرکز ثقل
off centre load
U
بار خارج از مرکز
centre chief
U
مهاجممیانی
centre console
U
میزفرمانمرکزی
centre circle
U
دایرهمرکزی
centre electrode
U
الکترودمرکزی
centre base
U
ستونمرکزی
centre field
U
مرکززمین
centre court
U
حیاطمیانی
centre back
U
نیمهعقب
profit centre
U
مرکز سود
profit centre
U
واحد دخل و خرج کننده
surrending the centre
U
تفویض مرکز
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
centre holding variation
U
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre of crest circle
U
مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle
U
مرکز خمیدگی
principal centre of affairs
U
مرکز مهم امور
centre counter defence
U
دفاع متقابل مرکزی
centre service line
U
خطسویسزنیمیانی
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
What's the fare to city centre?
U
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
in the centre near the railway station
U
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Which bus goes to the town centre?
U
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Can I drive to the centre of town?
U
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre face-off circle
U
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
centre back vent
U
پیلیپشت
runway centre line markings
U
خطوسطخیابان
He was spending money right,left and centre.
U
چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com