Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
central site
U
سایت مرکزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
site
U
محل محوطه کار
site
U
زمین ساختمانی
site
U
قرار داشتن مستقر بودن
site
U
زمین محل احداث بنا
site
U
موقعیت
on site
U
در محل
on site
U
در جا
on site
U
پای کار
x site
U
انبار موقت
x site
U
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
y site
U
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
site
U
محلی که پایه چیزی باشد
site
U
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
U
ایستگاه
site
U
پادگان
site
U
پایگاه
site
U
جا
site
U
محل
site
U
مقر
site
U
مکان
site
U
زمین زیر ساختمان
site
U
کارگاه ساختمانی
site
U
موضع
site
U
تراز
site
U
پایه
site
U
محل دستگاه تراز
central
U
تلفن چی مرکزی
central
U
فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central
U
کلمه با طول کوتاه
central
U
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central
U
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central
U
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central
U
مرکزی
central
U
واحد محاسبات و منط ق
central
U
واحد ورودی و خروجی
central
U
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central
U
کامپیوتر مرکزی
launching site
U
سکوی پرتاب موشک
lattice site
U
جایگاه شبکه
landing site
U
پایگاه فرود
launching site
U
محل پرتاب
line of site
U
خط توپ هدف
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
loading site
U
سکوی بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
landing site
U
محل فرود
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
height of site
U
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
crossing site
U
محل عبور اجباری
crossing site
U
محل پایاب
dam site
U
بندگاه
dam site
U
جای سد
dam site
U
جای بند محل سد
dam site
U
محل بند
crossing site
U
محل گذار
destruction site
U
منطقه تخریب
destruction site
U
منطقه تخریب مهمات محل تخریب
hardened site
U
پایگاه مقاوم
hardened site
U
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
height of site
U
ارتفاع ایستگاه
height of site
U
ارتفاع پایگاه
archeological site
U
منبع
[باستان شناسی]
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
site poll
U
قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
site prefabrication
U
پیش ساختن در پای کار
site scale
U
طبله تراز
site scale
U
دستگاه تراز توپ
site survey
U
برداشت نقشه تکهای از زمین
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
site of the find
U
چشمه
[باستان شناسی]
archeological site
U
چشمه
[باستان شناسی]
site plan
U
نقشه محل
site plan
U
نقشه جایگاه
site office
U
دفتر مشاوراملاک
plane of site
U
سطح قائم مار بر سکوی تیر
reconstitution site
U
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
remote site
U
محل دور افتاده
site building
U
زمین زیربنا
site building
U
زمین ساختمانی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
site concrete
U
بتنی که در پای کار ساخته شود
site engineering
U
مدیر ساختمان
site inspection
U
معاینه محل
site license
U
مجوز درون سازمانی
site manager
U
رئیس کارگاه
site office
U
دفتر ساختمانی
site of the find
U
منبع
[باستان شناسی]
angle of site
U
زاویه تراز
building site
U
کارگاه ساختمانی
building site
U
عرصه
active site
U
محل فعال
active site
U
موضع فعال
beta site
U
ن شود
beta site
U
محل بتا
central gyrus
U
شکنج مرکزی
central convolution
U
شکنج مرکزی
central city
U
شهر مرکزی
central city
U
مرکز شهر
central canal
U
مجرای مرکزی
central heating
U
حرارت مرکزی
central exchange
U
مرکز تلفن خودکار
central exchange
U
مرکزتلکس
central fissure
U
شیار مرکزی
central sulcus
U
شیار مرکزی
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central government
U
حکومت مرکزی
central head
U
فشار مرکزی
central load
U
بار مرکزی
central heating
U
گرمایش مرکزی
central stile
U
چهارچوبدربمیانی
central screw
U
پیچمرکزی
central reservation
U
مرکزرزروکردن
central nave
U
کلیسایمرکزی
central incisor
U
دندانپیشینمرکزی
central defender
U
مدافعوسطی
central circle
U
دایرهوسط
Central America
U
آمریکایمرکزی
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
switching central
U
مرکز تلفن خودکار
central bank
U
بانک مرکزی
central load
U
نیروی وارد به مرکز
central office
U
دفتر مرکزی
central pith
U
هسته یا مغز چوب
central position
U
وضعیت مرکزی
central war
U
جنگ عمده
central tendency
U
تمایل به مرکز
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central processor
U
پردازنده مرکزی
central processor
U
پردازشگر مرکزی
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central terminal
U
پایانه مرکزی
central column
U
ستونمرکزی
central war
U
جنگ عمومی
central position
U
قرارگاه مرکزی
central strip
U
جداکننده جهات
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
central station
U
نیروگاه مرکزی
central reserve
U
سکوی وسط
central office
U
مرکز تلفن
central reserve
U
سکوی میانی
central office
U
تلکس و تلگراف
central strip
U
نوار میانی
graphical site table
U
خط کش تراز
complementary angle of site
U
تصحیح تکمیلی تراز
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization
U
انگلستان
top central manhole
U
حفرهمیانیورودفرد
central focusing wheel
U
چرخهزوم مرکزی
measures of central tendency
U
اندازههای گرایش مرکزی
Central Intelligence Agency
U
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
central telegraph office
U
مرکز تلگراف اصلی
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
German Central Bank
U
بانک مرکزی آلمان
central tendency measures
U
اندازههای گرایش مرکزی
central pumping station
U
مرکزی
central pumping station
U
تلمبهخانه
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
central air data
U
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central control panel
U
تابلوی مرکزی کنترل
telephone central office
U
مرکز تلفن خودکار
central postal directory
U
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team
U
تیم طرح ریزی مرکزی
central mixing plant
U
مرکز اختلاط بتن
central pastry kitchen
U
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central heating system
U
دستگاه حرارت مرکزی
central information file
U
سیستم اصلی ذخیره داده
central limit theorem
U
قضیه حد مرکزی
central control panel
U
مرکز کنترل
central control desk
U
میزفرمان مرکزی
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
unit central processing
U
واحد پردازش مرکزی
central railway station
U
ایستگاه مرکزی راه اهن
central angle at crest
U
فرجه ستیغ
central angle of arch
U
دهانه کمان
central processing unit
U
واحدپردازنده مرکزی
central processing unit
U
واحد پردازش مرکزی
central concrete membrane
U
پرده میانی بتنی
central control desk
U
اطاق فرمان اصلی
central mass storage
U
انباره انبوه مرکزی
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility
U
کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
U
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
U
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com