English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
casement window opening inwards U پنجرهدودر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casement window U پنجرهیلولایی
casement U پنجره
casement U قاب پنجره
casement U روزنه
casement U پنجره لولادار
fixed casement U قاب ثابت
casement frame U قاب بازشو
inwards or inward U بطرف داخل بباطن
inwards or inward U روحا باطنا
inwards or inward U سوی درون
inwards U واردات کالای رسیده
inwards U امعاء و احشاء
inwards or inward U بدرون
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
inwards goods U کالاهای وارداتی
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای دریافتی
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
opening U گشایش
the opening U الفاتحه
opening U شکافتن دفاع
opening U شروع
for opening U برایبازکردن
opening U سوراخ
opening U سراغاز
opening U جای خالی سوراخ
opening U چشمه
opening U دهانه
opening U افتتاح گشایش
larsen's opening U گشایش لارسن
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
opening time U زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
inverted opening U گشایش معکوس
opening capital U سرمایه اولیه
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
circuit opening U حالت مدارباز
opening leaf U لنگه واشو
english opening U گشایش انگلیسی
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
opening night U شباولیناجراییکقطعههنری
joint opening U دهانه یک درز
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
polish opening U لهستانی
ponziani's opening U گشایش پونتسیانی
reti opening U گشایش رتی شطرنج
saragossa opening U گشایش ساراگوسا
scotch opening U گشایش اسکاتلندی
excretory opening U مجرایدفع
sokolsky opening U گشایش لهستانی
wall opening U روزنه دیوار
the opening chapter U نخستین فصل
polish opening U گشایش
paris opening U گشایش پاریس شطرنج
outward opening U دهانه خارجی
pulmonary opening U دهانهدیوی
sokolsky opening U گشایش سوکولسکی
genital opening U دهانهیدستگاهتناسلی
joke opening U گشایش مضحک
joke opening U دفاع مدرن شطرنج
larsen's opening U حمله نیمزوویچ
normal opening U گشایش نرمال یا فرانسوی
opening bank U بانک باز کننده اعتبار
opening joints U درز گشایی
the opening chapter U فاتحه
circuit opening U حالت قطع مدار
bird's opening U گشایش برد
benko opening U گشایش بنکو
blocked opening U در مسدود
blocked opening U درگاه بسته
anderssen opening U گشایش اندرسن
alapin's opening U گشایش الاپین
bishops opening U گشایش فیل شطرنج
trimmed opening in a floor U قیف زغالرو
trimmed opening in a floor U قیف اشغالرو
lock filling opening U قفلبازکنندهمکش
the opening chapter of the quran U فاتحه الکتاب
orang utan opening U گشایش اورانگوتان
ring opening reaction U واکنش حلقه گشا
fire place opening U اتشخان اجاق
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
orang utan opening U گشایش لهستانی
elasticized leg opening U کشلبهشورت
orang utan opening U گشایش سوکولسکی
queen's pawn opening U گشایش پیاده وزیر شطرنج
ruy lopez opening U گشایش روی لوپس
ring opening polymerization U بسپارش حلقه گشا
lock filling and emptying opening U قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
bail arm opening mechanism U ماشینبازکنندهبازویمتحرک
window U بیوه زن
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
by the window U کنار پنجره
window U فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window U فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
go out the window <idiom> U اثرش از بین رفته
window U پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
to go to the window U به [سوی] پنجره رفتن
window U مشابه 10682
window U روزنه
window U پنجره
window U ویترین دریچه
window U پنجره دار کردن
protective window U پنجرهحفافتی
observation window U پنجرهدیدهبانی
basement window U پنجرهزیرزمین
louvred window U پنجرهیروزنهدار
access window U مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
window-sills U تختهی زیر پنجره
window-sills U لب پنجره
sliding window U پنجرهمتحرک
window-sills U هرهی پنجره
panoramic window U پنجرهوسیع
screen window U پوششپنجره
landing window U پنجرهفرود
playing window U پنجرهنمایش
bay window U پنجره پیش امده
bay window U پیش امدگی ساختمان
bay window U شاه نشین
window-sill U لب پنجره
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
pylon window U قسمتبازبرج
window-sill U تختهی زیر پنجره
The window is jammed. پنجره گیر کرده است.
types of window U انواعپنجره
bay-window U شاه نشین
biforate window U پنجره دودر
cabinet-window U ویترین
chicago window U پنجره شیکاگویی
compss-window U پنجره کنسولی
cross-window U [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
Diocletion Window U پنجره نیم دایره
double window U پنجره دو جداره
eyebrow window U [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
flanking window U نورگیر ثابت
French window U پنجره لولادار
Ipswich window U پنجره بالکن
laced window U [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
lattic-window U پنجره مشبک
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
bay-window U [پنجره ی بیرون زده ]
balanced window U پنجره چرخان
window awning U پنجرهچادر
window curtain U پردهپنجره
window tab U برچسبپنجره
window-dressing U فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
eucharistic window U [نیم پنجره محراب]
window dressing U فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
lattice window U شباک
window-shopping U نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
Could we have a table by the window? U آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
to stand at [by] the window U کنار پنجره ایستادن
My desk is by the window. U میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
lattice window U پنجره مشبک
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window-frames U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
window frame U قاب پنجره
window-boxes U قاب پنجره
window-box U قاب پنجره
lancet window U پنجره نوک تیز
window box U قاب پنجره
bow window U پنجره پیش امده کمانی
bow window U پنجره قوسی
sash window U اروسی
sash window U پنجره کشویی
French window U درپنجرهای
French window U اقشقشه
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window pane U جام پنجره
window-pane U جام پنجره
child window U پنجرهای در پنجره اصلی
case window U پنجره لولادار
cant bay window U کج پنجره
compass window U شاه نشین نیم گرد
continuous window U پنجره سراسری
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
dormer window U پنجره شیروانی
blind window U پنجره نما
oval window U روزنه بیضی
round window U روزنه گرد
balance window U پنجره چرخان
inactive window U پنجره غیرفعال
active window U پنجره فعال
window-panes U جام پنجره
picture window U پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
window-sill U هرهی پنجره
splitting a window U تقسیم بندی پنجره
storm window U پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
stormproof window U پنجره ضد طوفان
text window U پنجره متن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com