English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
camp beds U تخت خواب سفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beds U بستر پشته
beds U ته
beds U سطح هموار کف میز بیلیارد
beds U فراش
beds U میز
beds U بستر زیر کار
beds U بستر
beds U رختخواب
beds U طبقه ته
beds U کف
beds U باغچه
beds U خوابیدن
beds U طبقه
beds U لایه
beds U تشکیل طبقه دادن
river beds U بستر رودخانه
twin beds U دو تخت
oyster beds U پرورشگاه صدف
inactive beds U میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
bunk beds U تختخواب چند طبقه
twin beds U تختخواب یکنفره
sofa-beds U نیمکت تختخوابی
sofa-beds U نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
camp U لشکرگاه
camp U اردوگاه
camp U اردو
camp U خیمه سرا
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
camp U منزل کردن
camp U اردو زدن
camp U پادگان اردو زدن چادر زدن
camp U اردوگاه نظامی
camp U چادر
camp U چادر زدن
prison camp U زندان صحرایی
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
aide de camp U اجودان مخصوص
prison camp U بازداشتگاه بیرون شهر
aide-de-camp U اجودان مخصوص
holiday camp U تفریحگاهتعطیلی
summer camp U پایگاهتابستانی
Where is the location of this camp ? U محل این اردوگاه کجاست ؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
refugee camp U اردوگاه پناهندگان
to strike camp U اردورابهم زدن
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
work camp U محل کار زندانیان
work camp U اردوی کار
camp color U پرچم اردویی
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
camp chair U صندلی تاشونده
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp U پایگاه مبنا
concentration camp U بازداشتگاه
concentration camp U بازداشتگاه اسرا
concentration camp U اردوگاه کار اجباری
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
camp bed U تخت خواب سفری
camp color U پرچم کوچک اردوگاهی
prison camp U اردوگاه زندانیان
training camp U اردوی امادگی
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
to skirt a camp U از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
labor camp U اردوگاه کار
internment camp U بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
aides-de-camp U اجودان مخصوص
flying camp U اردوی سبک وسیار
computer camp U اردوی کامپیوتر
vacation camp [American E] U تفریحگاه تعطیلی
vacation camp [American E] U پایگاه تابستانی
camp color party U دسته پرچم یورتچی
camp color party U گروه پرچم
two-burner camp stove U اجاقدوشعله
single-burner camp stove U اجاقپیکنیکیتکشعله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com