English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
match U نظیر
match U مطابقت
match U تطبیق تطابق
match U چوب کبریت
match U جور بودن با
match U مسابقه کبریت
match U بهم امدن
match U لنگه همسر
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U ازدواج زورازمایی
match U جفت
match U همتا
match U همتا کردن
match up U یارگیری
match U جور کردن
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
match U مطابقت کردن
match U تطابق
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
match U تطبیق
match U حریف
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match U علامت دوبدو گذاشتن چوب
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
match U مسابقه
ballistic match U تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
a good match U زن و شوهری که خوب بهم بخورند
return match U بازیبرگشت
match fishing U مسابقه ماهیگیری درانگلستان
friction match U کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
love match U عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
wresthing match U مسابقه کشتی
winner of a match U برنده مسابقه
postal match U مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
quick match U فتیله توپ یا ترقه
radio match U رویارویی رادیویی
safety match U کبریت بی خطر
to strika a match U کبریت زدن
telex match U رویارویی تلکسی
slow match U کبریت کند سوز
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
wrestling match U مسابقه کشتی
match race U مسابقه دو بین دو نفر
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match box U قوطی کبریت
brimstone match U کبریت گوگردی
These gloves do not match . U این دستکشها لنگه به لنگه است
To strike a match. U کبریت زدن
slanging match U بزنبزن کتککاری
shouting match U بحثوجدلپرسروصدا
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
match maker U ترتیب دهنده مسابقه
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
Test match U مسابقه ازمایشی
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز
match point U اخرین امتیاز
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
to strike a match or light U کبریت زدن
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
rugby test match U مسابقه بین المللی رگبی
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
cable U طناب سیمی
cable U تلگراف کردن
cable U طناب فلزی
cable U سیم تلگراف
have her cable U لنگر جواب دادن
cable U مفتول فلزی بافته
cable way U سیم یا کابل نقاله
cable way U راه اهن برقی
cable U شاه سیم
cable U سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable سیم
d.c. cable U کابل جریان دائم
cable way U مسیر کابل
cable U تلگراف
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable U واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U هادی
cable U وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable U تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable U اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable U اتصال در انتهای کامل
cable کابل
bx cable U لوله ب ایکس
sheathed cable U کابل غلاف دار
shorten in cable U کوتاه کردن زنجیر
snub cable U ناگهان ترمز کردن
starter cable U کابل استارتر
sheathed cable U کابل زره دار
mains cable U کابل شبکه
main cable U کابل اصلی
sheathed cable U کابل زرهی
service cable U کابل مصرف کننده
outgoing cable U کابل خروجی
multiple cable U کابل چند رشتهای
multicore cable U کابل چند رشتهای
quadded cable U کابل چهار سیمی
microphone cable U سیم میکروفن
microphone cable U کابل میکروفن
power cable U کابل قدرت
power cable U کابل جریان قوی
quadoed cable U کابل چهارسیمه
measuring cable U کابل سنجش
ribbon cable U کابل نواری
phantomed cable U کابل چهار سیمی
sheating of cable U پوشش کابل
subscriber's cable U کابل مشترک
cable sleeve U محلاتصالکابل
cable distributor U قسمتکابلقرقرهایپیچشده
brake cable U سیمترمز
cable railways U ترن کابلی
cable railways U تراموای
cable railway U ترن کابلی
cable railway U تراموای
cable stitch U بافتمارپیچ
electricity cable U کابلالکتریسیته
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
cable tail U انتهای سیم
cable television U تلویزیونکابلی
transmission cable U کابلانتقال
throttle cable U کابلساسات
starting cable U کابلراهاندازی
gear cable U کابلچرخدنده
underground cable U کابل زیرزمینی
Type cable U مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
Type cable U چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
three core cable U کابل سه رشتهای
telephone cable U کابل تلفن
telegraph cable U کابل تلگراف
tape cable U کابل نواری
suspension cable U کابل معلق
suspension cable U کابل اویزان
supply cable U کابل تغذیه
tiers of cable U سیم کابل حلقه شده
trailing cable U کابل برق روکش دار
Type cable U میکرون
Type cable U دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable U دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable U چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable U چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
twin cable U کابل دو قلویی
trunk cable U کابل ارتباطی
trunk cable U کابل ترانک
subscriber's cable U کابل اتصال
exchange cable U کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
coaxial cable U کابل هم محور
co axial cable U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
chain cable U زنجیر لنگر
caoxial cable U سیم هم مرکز
caoxial cable U کابل کواکسیال
cable shield U لوله کابل
cable party U گروه لنگر
cable moulding U فتیله نیمگرد یا گرد
cable locker U چاه زنجیر
coaxial cable U کابل هم مرکز
duplex cable U کابل دو سیمه
drop cable U بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
dial cable U کابل صفحه مدرج
control cable U کابل کنترل
connection cable U کابل اتصال
connecting cable U کابل رابط
concentric cable U کابل هم مرکز
communication cable U کابل ارتباطی
communication cable U کابل جریان ضعیف
coaxial cable U سیم هم مرکز
cable joint U موف اتصال
cable joint U مفصل اتصال کابل
cable holder U gypsy : syn
cable box U اتاقک کابل
cable block U مجموعه کابل
cable assembly U کابل
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
cable accessory U وسایل کابل
cable accessory U قطعات کابل
bunched cable U کابل چندلایی
armored cable U کابل مسلح
anchor cable U طناب لنگر
anchor cable U کابل لنگر
cable clamp U بست کابل
cable cleat U بست کابل
cable support U بست کابل
cable holder U دوار زنجیر
cable head U سر کابل
cable guard U نگهدارنده کابل
cable grip U چنگال کابل
cable duct U لوله محافظ کابل برق
cable car U تراموای برقی
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable core U سیم کابل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com