Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cabin crew
U
کارکن کابین
[هواپیما]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabin
U
اطاق کوچک
cabin
U
کلبه
cabin
U
اطاقک
cabin
U
اتاق کوچک قایق
cabin
U
دهلیز جنگی دهلیز
cabin
U
خوابگاه
cabin
U
جایگاه
cabin
U
کابین
crew
U
پرسنل ناو
crew
U
خدمه جنگ افزار
crew
U
خدمه کشتی
crew
U
جاشو سرنشین
crew
U
خدمه هواپیما
crew
U
خدمه
crew
U
hands:syn
crew
U
تیم پاروزنان و سکاندار
crew
U
کمک ناخدا
crew
U
کارکنان کشتی
crew
U
جاشویان سرنشینان
crew
U
کارکنان هواپیماوامثال ان
cabin cruiser
U
قایق تفریحی
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
pressure cabin
U
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
cabin cruisers
U
قایق تفریحی
first-class cabin
U
قسمتclass_first
passenger cabin
U
کابینمسافران
cabin attendant
U
مهماندارهواپیما
fore cabin
U
اطاق جلو کشتی
cabin scooter
U
قفسه متحرک
telephone cabin
U
کیوسک تلفن
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
cabin supercharger
U
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
crew neck
U
یقهناخدایی
crew quarters
U
بخشخدمه
crew's room
U
اتاقخدمه
crew cuts
U
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
corner crew
U
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
crew cut
U
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
chain crew
U
متصدیان اندازه گیری
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat crew
U
خدمه رزمی
ground crew
U
متخصصین فنی ومکانیکهای هواپیما
gun's crew
U
خدمه توپ
pit crew
U
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
furnace crew
U
کارکنان کوره
crew member
U
خدمه هواپیما
crew member
U
خدمه جنگ افزار
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
skeleton crew
U
حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
ground crew
U
کارکنان هواپیما
allowable cabin load
U
بار مجاز هواپیما
cabin pressure altimeter
U
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
crew served weapon
U
جنگ افزار اجتماعی
crew served weapon
U
جنگ افزار خدمه دار
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
crew neck sweater
U
ژاکتیقهناخدایی
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com